موفقیت در این حوزه، نیازمند توانایی استفاده صحیح و بجا از دانش و تجربیات قبلی در یک موقعیت خاص می باشد. سارنی (۱۹۹۹)، بر این باور است که مهارت های هشت گانه توانایی هیجانی، برای رسیدن به کفایت اجتماعی ضروری است. 1) آگاه از حالت های هیجانی و انگیزشی خود ۲) درک حالتهای هیجانی دیگران از طریق نشانه های غیر کلامی ۳) توانایی استفاده از زبان عاطفی / هیجانی ۴) احساس همدلی ۵) دانستن اینکه اظهارات درونی و بیرونی ممکن است همسو با یکدیگر نباشند. ۶) توانایی سازگاری با هیجانات ناگوار ۷) فهمیدن اینکه ارتباطات بین فردی یعنی چگونگی مشارکت فرد در تعاملات هیجانی است. ۸) خودکارآمدی هیجانی این مهارتها به عنوان کفایت هیجانی توصیف می شوند گرچه سارقی (۱۹۹۹) به درستی تصریح نمود که کفایت هیجانی و اجتماعی جدا از هم نیستند. بسیار مهم است بدانیم که بسیاری از این موضوعات برای کفایت اجتماعی مهم هستند. توانایی بیان احساسات و آگاه از احساس خود و دیگران، سنگ بنای کفایت اجتماعی است. علاوه براین، توانایی بیان و ابراز احساسات و آرزوها، برای موفقیت در تعاملات اجتماعی فوق العاده مهم هستند. در نهایت خیلی مهم است که فرد نه تنها خودکارآمدی هیجانی بلکه کارایی اجتماعی اش (یعنی توانایی کنار آمدن با موقعیت هایی که رفتار فرد وابسته به آن محیط است) را نیز تقویت کند. به علاوه کارایی اجتماعی به این معنی است که فرد توانایی و اشتیاق آموختن روشهای نوین تعامل و ارتباط گیری داشته باشد و هر لحظه نسبت به انجام آنها برانگیخته شود. بنابراین استدلال بین فردی و توانایی درک هیجانها، موضوعات مرتبط به هم هستند. استدلال بین فردی، مربوط به توانایی کودکان نسبت به درک حدود روابط خود با دیگران و نیز آگاه از احساس آنها نسبت به خودشان می باشد. درک هیجانی، عبارت است از توانایی کودک در تشخیص هیجانات خود و دیگران و همچنین تفسیر درون مایه آن هیجانها می باشد (ویلش و بیرمان، ۲۰۰۳).
موضوع پیشنهادی پایان نامه روانشناسی :
بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر خودکارآمدی و توانایی حل مسئله در کودکان مقطع متوسطه اول در ...