پاسخ این است:
«سلامت» اما به معنایی تعریف ناشده برای یک فرد «سلامت» به معنی یک موازنه بدون نیاز به فکر، خوش بینانه و پیوسته در طول زندگی است؛ برای دیگری به معنای آگاهی از حضور همیشگی خداوند و احساس آرامش و اعتماد، اطمینان به جهان و آینده است؛ در حالی که فرد سوم هنگامی که همه ناخشنودی هایش از زندگی، فعالیت هایی که نمی پسندد و همه آن چه در وضعیت او نادرست است به وسیله آرمان های فریبنده و تبیین های غیرواقعی (خیال پردازانه) پوشیده شود، خود را سالم تلقی می کند.
شاید هم شمار کسانی که سلامت و شادمانی آنان به بهترین وجه به وسیله درمان پیشنهادی دکتر رلینگ در نمایشنامهی مرغابی وحشی هنریک ایبسن ارتقا می یابد کم نباشد او می گوید «من مراقبت می کنم»، «برای حفظ دروغ زندگی او» و درباره «تب توجیه کردن» به صورت طعنه آمیز خاطرنشان می کند «اگر شما دروغ زندگی یک انسان معمولی را از او بگیرید، شادمانی او را هم دزدیده اید.»
اگرچه صداقت فراوان در درمان مطلوب است- دیدگاهی که ما بدون ملاحظه کاری از آن حمایت می کنیم به این امر هم به همان اندازه پیش داورانه است که تصور کنیم عدم صداقت، مردم را بیمار می کند.
مردمانی هستند که شادابی و سرزندگی آنان بر مبنای عدم صداقت- چه نسبت به خودشان و چه نسبت به کل دنیا - رشد می کند.
در نتیجه ما باید هر چه بیشتر با دقت به این موضوع توجه کنیم که شفا چه معنایی دارد و محدودیت های کوشش روان درمان گرانه چیست؛ گرچه پاسخ های نهایی به این پرسش ها وجود ندارد.