کودکان دارای کنترل درونی، میدانند که می توانند اتفاقات را با اعمال خودشان تغییر دهند و باور دارند که تا اندازه ای بر آنچه که برای آن ها رخ میدهد کنترل دارند.
درک این واقعیت که پیامدها تحت کنترل شخصی فرد هستند مؤلفهای کلیدی از احساس خودکارآمدی است (پاجارس و آوردن ۲۰۰۶).
مثالی از درونی بودن در بافت کلاسی، این است که دانش آموزان تشخیص می دهند در صورتی که با دقت گوش دهند، سؤال کنند، با دقت کار کنند و تمرکز نمایند، نتایج بسیار بهتری به دست می آورند.
نظریه اسناد اظهار می دارد که اگر کودکان موفقیت یا شکستشان را به جای عواملی که تا اندازه ای می توانند کنترل کنند (مانند میزان تلاشی که می کنند یا استفاده بهتر از راهبردهای شناختی به نیروهایی که هیچ کنترلی بر آنها ندارند (مانند توانایی ذاتی خود) اسناد دهند، برای پایداری در یادگیری برانگیخته نمی شوند.
در شرایط عادی، منبع کنترل درونی به طور پیوسته با بالا رفتن سن افزایش می یابد.
لیکن مشخص شده است که بسیاری از دانش آموزان مبتلا به مشکلات یادگیری و دارای تجارب منفی از مدرسه، در ارتباط با یادگیری در مدرسه به طور قابل ملاحظه ای دارای منبع کنترل بیرونی هستند.
آنها بر این باورند که تلاش هایشان در انجام تکالیف مدرسه تأثیر کمی در پیشرفت آنها دارد، و این که چه اتفاقی برای آنها می افتد به اعمالشان ارتباطی ندارد (بندر ۲۰۰۴، [۱۰۲؛ مک کوئن ۱۹۹۸ ).
در صورتی که دانش آموزان شکست ها و سرخوردگی های اولیه را تجربه کنند، اعتماد مثبت آنها نسبت به توانایی های خودشان به سرعت از بین می رود.
استنتاج علی گذشته دانش آموزان دربارهی شکستها و موفقیت هایشان از مهم ترین تعیین کننده های پیشرفت و انگیزش بعدی است.