علاوه براین از لحاظ بلوغ فکری و بلوغ عاطفی آنها نیز ناهماهنگی هایی وجود دارد. با اینکه به نظر می رسد که بلوغ عاطفی آنها زودتر رخ می دهد، اما توانایی آنها در تنظیم عواطف، درک عواطف و تبدیل این درک و شناخت به کلمات، احتمالا پایین تر از سطح توانایی های شناختی آنهاست. احتمالا والدین، معلمان و دیگر بزرگسالان انتظار دارند که رفتار این کودکان و تخلیه های عاطفی آنها متناسب با توانایی هایشان باشد. در حالی که از این حقیقت غافل اند که همه مهارتها به طور هم زمان رشد نمی کنند و در میان همه تواناییها، تنظیم عاطفی دیرتر از بقیه آنها رشد می کند و تکوین می یابد. رابینسون، ۲۰۰۲). جالب است که کودکان تيزهوش در دوره دبستان دوست دارند که دیگران آنها را دوست داشته باشند اما این تمایل با ورود به دوران نوجوانی به نظر می رسد که فروکش می کند(ریام، ۲۰۰۲، اودواری و رابین ۲۰۰۲، . طبق گزارش ری ام، از ۳۵۰۰ دانش آموز دبیرستانی مینه سوتا پرسیده شده بود که ترجیح میدهند زیبا باشند یا ورزشکار و یا با هوش، بیشتر این دانش آموزان باهوش بودن را به عنوان انتخاب اول ذکر کرده بودند و پس از آن ورزش و در آخر زیبایی، انتخاب های بعدی آنها بود. با این حال تحقیقات بیانگر اینست که دانش آموزان هنوز بر این باورند که استعداد و تیزهوشی بیش از حد نوعی برچسب است.