اما اگر آنها رعایت نشده باشند آنگاه این مساله را می توان بطور کلی به عنوان نقض اصول رفتاری در نظر گرفت در غیر این صورت فرد دارای رفتار متناسبی بوده است. برای مثال کودکی که دائما کلاه فرم مدرسه را نمیپوشد و دائمأ سر معلم و مادر خود غر میزند ممکن است از اعمال اصول رفتاری آزرده باشد و به این نتیجه رسیده باشد که نارضایتی او (یا حداقل نارضایتی مادرش به این مساله خاص محدود شده است. در مقابل کنترل روانشناسی با تاکید بر حالت احساسی کودک از جمله احساس گناه و واکنش های پدر و مادر به این مساله بطور کلی می پردازد که به کودک در هر قسم از زندگی اش ارزش بدهد. وادینی که به کنترل رفتاری میپردازن به فرزندان خود میگویند که باید حتما موهای خود را بصورت فرم مدرسه عقب بیندند. این یک قانون است و یک مساله غیر اخلاقی نمی باشد. والدینی که به کنترل کردن بصورت روانشناسی می پردازند کمی متفاوت تر دخالت می کنند و ممکن است به احساس کودک در مورد خودش کودک اهمیت بدهند. کودکان والدینی که خیلی زیاد از این روش کنترلی روانشناسی استفاده می کنند در معرض مشکلات مربوط به درونی سازی قرار دارند مثل اعتماد به نفس، احساس گناه و اظطراب از هر جهت این مساله یک مساله ساده نمیباشد و در مورد کودکی که خیلی ازادانه موهای خود را باز می گذارد ممکن است معلم ها فکر کنند که او در گروه خود نمایی می کند که این مساله نشان دهنده عدم احترام او به معلم می باشد. در چنین حالتی انها فکر می کنند که حق تلملا با خودشان بوده است.

کنترل از هر نوعی که باشد اگر برخواسته از نگرانی و عشق باشد تهدید زیادی را برای سلامت روانی کودک ایجاد نمی کند و ممکن است علیرغم مغایرت با استقلال کودک مورد قبول او قرار بگیرد. کنترل والدین تحت تأثیر عوامل دیگری می باشد. بعضی از کودکان نسبه به کودکان دیگر قابل کنترل تر هستند. داشتن اخلاق منفی یا خیلی رنجور و زود رنج ممکن است به این معنا باشد که عملکرد والدین بیش از حد معمول سخت گیرانه و خشک بوده است که باعث بروز مشکلات رفتاری شده است بنابراین کودکان به کنترل صبورانه نیاز دارند. کودکان ترسو بهتر به کنترل صمیمانه و ترم پاسخ می دهنده مسائلی مثل انگیزه، اعتماد به نفس و احساس استقلال به این معنا می باشند که کنترل باید باید منطبق با سن کودک باشد. والدین راحت تر هستند تا با کنترل مستقیم ساده نسبت به فرزند کوچک خود واکنش نشان دهند. به گفتن، دور کردن کودک، پر کردن حواس کودک در مودکان کم سن وسال تر اسات تر از فرزندان بزرگتر می باشد و این در زمانی است که بزرگتر می شوند و می خواهند کارهای خوشان را شخصا انجام دهند. در مقابل، دليل آوردن برای کودک و صحبت کردن با او در سنین پایین پیش دبستانی بهتر جواب میدهد. خطر موجود در این روش ممکن است که رفتار خشونت آمیز، و توقعات منفی متقابل ایجاد شود. طوریکه هر گونه مخالفتی و بحثی باعث ایجاد سال ها کدورت و مخالفت می شود.


متغیرهای مناسب برای انتخاب موضوع پروپوزال و پایان نامه روانشناسی :

کنترل رفتاری - مشکلات درونی سازی – روان رنجوری – توقعات والدین