مقیاسهای اسمی از یک سری طبقه یا مقولات مانع الجمع و بدون هیچ گونه ترتيب التزامی تشکیل شده است.

یعنی اندازه ها در این مقیاس فاقد ارزش عددی است. از این رو درباره کم یا زیاد بودن صفت با ویژگی مورد مطالعه چیزی نمی گوید و فقط از این ویژگی مهم برخوردار است که دارای طبقه های مشخص و متمایزی است که بیشتر جنبه کیفی دارد و تنها رابطه بین آنها تفاوت آنها از یکدیگر است (هومن، ۱۳۶۶).

برخی معتقدند که به آنها نمی توان مقیاس گفت، چرا که بیشتر حالت یک برچسب را دارند تا یک مقیاس (هاول، ۱۹۹۲)؛ برای نمونه، روان پزشکان در یک کلینیک روان پزشکی ممکن است از سیستم تشخیصی ساده ای استفاده کنند که متشکل از چهار طبقه با مقوله است:

۱) روان پریشی افسرده - شیدا

۲) اسکیزوفرنیا

3) اختلال شخصیت

۴) غیره.

در این نمونه مشخص، نمرات در واقع نوعی برچسب برای مقوله های مختلف اند.

این بدین معنا نیست که مقوله ۲ مهم تر یا مریض تر از مقوله ۱ است و یا شدت بیماری مقوله ۴، چهار برابر بیماری مقوله ۱ است.

بنابراین در اینجا سیستم تشخیصی از یک مقیاس اسمی تشکیل شده است.

مقیاس رتبه ای یا ترتیبی از ویژگی مقوله های منظم برخوردار است؛ به این معنی که این نوع مقیاس یک متغیر را در طول یک پیوستار میسنجد.

در اینجا مشاهدات با یکدیگر مقایسه شده و به ترتیب معینی - مثلا از کوچک تر تا بزرگ تر - به آنها رتبه داده می شود.

اعداد در مقیاس رتبه ای فقط سلسله مراتب اشیاء، افراد یا رویدادها را از لحاظ ویژگی خاصی در داخل یک گروه نشان می دهد، بدون آنکه درباره فاصله بین افراد مطلبی را بیان کند، وضع نسبی آنها را از لحاظ یک ویژگی مشخص می سازد؛ برای نمونه، یک کلینیک روان پزشکی بیماران را بر اساس میزان اختلال روانی آنها در یکی از سه مقوله طبقه بندی می نماید:

۱) عدم وجود اختلال؛ ۲) اختلال متوسط؛ 3) اختلال شدید.

در این مقیاس یک نفر با عدد ۳ نسبت به فردی که عدد ۲ گرفته، اختلال بیشتری دارد.

در نتیجه این مقیاس دارای ویژگی ترتیبی است.

اما باید توجه داشت که در این مقیاس نمی توان فرض کرد که فاصله بین نقاط مقياس مساوی و همانند هم است؛ بدین معنی که فاصله بین ۱ و ۲ ضرورتا مشابه فاصله بین ۲ و ۳ است.

مقیاس اسمی ترتیبی فاصله ای ویژه روش تحقیق روانشناسی

مقیاس فاصله ای همانند مقیاس رتبه ای است با این تفاوت که به ارزشهای آن نمره عددی تعلق می گیرد که نمره ها را می توان از هم کم کرد و تفاوت آنها را به دست آورد.

ویژگی دیگر آن این است که واحدهای اندازه گیری آن در سراسر طول مقیاس یکسان و ثابت است یعنی تفاوت بین ۱۰ و ۲۰ دقیقا برابر با تفاوت بین ۲۰ و ۳۰ است؛ برای نمونه، پرسشنامه افسردگی بک، که یک مقیاس خودسنجی افسردگی است، به عنوان یک مقیاس فاصله ای به کار گرفته می شود.

در این مقیاس فرض بر این است که افزایش شدت افسردگی از نمره ۱۰ به ۱۵ مساوی با افزایش شدت افسردگی از نمره ۲۰ به ۲۵ است.

تشخیص و تمایز بین انواع مقياسها و اندازه گیریها بدین دلیل ضروری و مهم است که برای تحلیل داده های به دست آمده از هر یک از این مقیاسهای مختلف، روشهای آماری خاصی مورد استفاده قرار می گیرد.

مقیاسهای اسمی و رتبه ای ممکن است برای تحلیل به روشهای غیر پارامتریک یا وابسته به توزیع نیاز داشته باشند، در حالی که مقیاسهای فاصله ای را می توان با روشهای استاندارد آماری از قبیل آزمون تی و تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل کرد، چرا که در این مقیاسها فرض بر این است که داده ها از توزیع طبیعی تبعیت می کنند (هاول، ۱۹۹۲).

مقیاسهای فاصله ای و ترتیبی

مقیاسهای فاصله ای و ترتیبی هنگامی که از مقیاسهای فاصله ای و ترتیبی برای اندازه گیری استفاده می شود، راههای بیشتری برای ارزشیابی اعتبار آزمون وجود دارد؛ مثلا اگر در یک مقیاس فاصله ای از «نقطه برش» استفاده می کنیم، می توان برای اعتباریابی آن را به شکل اسمی ۔ دو رشته ای تبدیل نماییم (مثل پرسشنامه افسردگی بک که برای آنکه کسی افسرده محسوب شود بایستی حداقل نمره یا حد نصاب خاصی را بیاورد) و آنگاه به اعتباریابی آن از طریق توافق بین نمره گذاران بپردازیم.

و با وجود این، اکثر پژوهشگران ارتباط بین دو اندازه گیری را با استفاده از ضریب همبستگی گشتاوری محاسبه می کنند.

در واقع این تکنیک آماری از قدرت کافی برخوردار است تا بتوان آن را در اکثر موارد به کار گرفت (نونالی، ۱۹۷۸).

حال چنانچه در شرایطی بیش از دو نمره گذار داشته باشیم، می توان از روشهای آماری پیچیده تر، به نام همبستگی بین طبقاتی ، استفاده کرد (ابل، ۱۹۵۱؛ تيتسلی و وبس"، ۱۹۷۵؛ ويثر، ۱۹۷۱).

در چنین شرایطی برای کنترل توافقهای شانسی نیازی به استفاده از روشهای متعدد نیست، بلکه می توان آماره به دست آمده را با یک گروه از مقادیر استاندارد مقایسه کرد ( باید توجه داشت که آزمون معناداری ضریب همبستگی در اینجا بی ربط است، چرا که در اکثر مواقع ضریب همبستگی بین نمرات به راحتی قابل دستیابی است و فرض صفر مبنی بر عدم توافق بین نمره گذاران در اکثر موارد می تواند رد شود.

اگر میانگین با حاصل جمع مجموع اندازه گیریها به دست آمده باشد (مثلا در ساختن یک مقياس متشکل از چندین سؤال موازی، میانگین یا حاصل جمع گروههای موازی) و سپس اعتباریابی بر اساس میانگینها یا حاصل جمعها انجام شود، اعتبار نهایی آزمون مورد نظر بالاتر از میانگین ضرایب همبستگی نمرات خواهد بود؛ چرا که جمع میانگینهای چندگانه خطا را از هر یک از آنها دور می سازد.

هماهنگی درونی چنین مقیاسی معمولا با «آلفای کرانباخ، سنجیده می شود.

آلفای کرانباخ را می توان به شیوه استاندارد از طریق زیر برنامه «اعتباریابی در نرم افزار SPSS محاسبه نمود.

از آنجایی که هماهنگی درونی هر مقیاس با افزایش تعداد سؤالات آن افزایش می یابد، بنابراین به دست آوردن اعتبار بالاتر در یک مقیاس ۲۴ سؤالی بسیار آسان تر از یک مقیاس ۸ سؤالی است.