این مثالی معمولی از حواس پرتی است؛ یعنی مشکل به یاد آوردن مقدار کمی اطلاعات، به این دلیل که آن اطلاعات به طور مؤثر و کافی در اولین مکان ثبت نمی شود. حواس پرتی به طور مکرر هنگامی پدید می آید که شما سعی در انجام دو کار در یک زمان دارید و نمی توانید توجه و دقت کافی را به هر دو کار نشان دهید. هم چنین این مسئله زمانی رخ می دهد که چیزی یا کسی توجه و تمرکز شما را به هم زده و یا آن را مختل کند. شما بدین علت نمی توانید کلید ماشین، عینک یا خودکار و غیره را پیدا کنید که روی جایی که هنگام ورود به خانه آن ها را در آن جا گذاشته اید، تمرکز و دقت نداشتید. از آن جایی که شما در حال فکر کردن به چیز دیگری بودید نتوانستید در آن لحظه اطلاعات را به طوری کدبندی کنید. فراموش کردن یک قرار ملاقات یا یک نوبت مصرف دارو و یا هر چیزی که مستلزم انجام کاری در زمانی خاص است، نمونه هایی از حواس پرتی هستند. در این گونه موارد احتمالا شما روی سرنخ هایی که می تواند شما را در جریان دنبال کردن از طریق یک فعالیت برنامه ریزی شده نگه دارد تمرکز نداشته اید. اگر پزشک شما مصرف دارو را در زمان خواب تجویز کند و شما آن را فراموش کرده باشید می تواند به این دلیل باشد که شما به اندازه کافی به عنصر اصلی یعنی «زمان خواب » توجه نکرده اید. جزییات ثابت زمان خواب از قبیل مسواک زدن با تماشای یک برنامه تلویزیونی خاص می توانند به عنوان سرنخ هایی برای یادآوری مصرف داروهای تان عمل کنند. یک ضرب المثل چینی می گوید کمرنگ ترین مرکب بهتر از بهترین حافظه است. هنگامی که دغدغه قرارهای ملاقات و زمان بندی ها وجود داشته باشد بهترین سرنخ های یادآوری های نوشته شده است. توقع این که شما بتوانید کل تقویم را در ذهن تان نگه دارید، غیر واقعی است.نه این که اطلاعات مهم نباشند بلکه جزییات مربوطه و متناسب از قبیل قرارها و زمان ها به شدت فرار بوده و کمترین آمادگی و تناسب را برای ذخیره شدن در حافظه بلندمدت دارند و در عین حال شما احتمالا از آن اطلاعات بلافاصله و خیلی زود برای حافظه کوتاه مدت استفاده نخواهید کرد.