ابتدا با بررسی های همه جانبه و با در نظر گرفتن ملاک های از پیش تعیین شده فرد در یکی از گروههای طبقات استثنایی های جای گرفته از آن به بعد روشهای مشاوره ای خاص هر فرد مطرح و اجرا می شود، یا کودک استثناء به مشاورین متخصص ارجاع داده می شود یکی از ابزارهای اصلی مورد استفاده روان شناسان که در امر تشخیص و جداسازی کاربردهای بسیاری دارد آزمون های سنجش و ارزیابی روانی هستند. مشاورین با استفاده از این آزمون ها سطح رفتار گھنی یا عملی فرد را تعیین می کنند. به عنوان مثال با استفاده از آزمون های سنجش هوشی و جدول نورم میزان بهره وری هوش و احيانا عقب ماندگی را تعیین می کنند (پاندا، ۲۰۰۴).
اقدام بعدی مشاور تعیین نوع کمک هایی است که در رفع یا کاهش مشکل می تواند به کار آید. به عنوان مثال برای کودک افسرده یا پرخاشگر تشکیل جلسات مشاوره درمانی و برای کودکانی که مشکلات جسمی و حرکتی دارند استفاده از خدمات توانبخشی توصیه می شود. در توانبخشی از فتون، ابزار و راهبردهایی به منظور رساندن فرد به حد خودکفایی استفاده می شود، تا به تدریج توانایی های فرد بارز شده و بتواند نواقص و کمبودها را پوشش دهد. به این ترتیب قدرت کنترل و عزت نفس افزایش می یابد (جوادیان، ۱۳۸۲). دسته دیگری از کودکان استثنایی افراد عقب مانده ذهنی هستند. امروزه عقب ماندگی ذهنی را مفهومی چند بعدی می دانند در تعریفی که در انجمن عقب ماندگی بین المللی ذهنی در سال ۲۰۰۲ ارائه شد به مفاهیمی از جمله توانایی های هوشی ، رفتار سازش، مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و سلامت جسمی و روانی اشاره شده است مثل (انجمن عقب ماندگی ذهنی، ۲۰۰۲) مشاورین از این مفاهیم و ملاک های دیگری همچون نحوه انطباق و سازگاری فرد با محیط، تعیین مدت زمان تمرکز با توجه فرد در تعیین سطح عقب ماندگی استفاده می کنند (اسپریت ، ۱۹۹۹). پس از تعیین سطح عقب ماندگی مشاوران راه ها، انواع آموزش و مؤسساتی که خدمات مفید و مناسب با مشكل فرد استثناء را ارائه می دهد، مطرح می کنند.