چراکه ما دست کم می توانیم نگرشمان را درباره دسته معینی از اوضاع انتخاب کنیم. برای حمایت از این ادعا، فرانکل (۱۹۶۳) مصداقی را از تجارب خودش در یک اردوگاه کار اجباری آلمان استخراج کرده است؛ جایی که در آن زندانیان از هر آزادی بیرونی عاری بودند.
او ادعا می کند که حتی در موقعیتی این چنین که انسان فاقد هر قدرتی است، در نهایت اشخاص میتوانند صاحب اختیار خود باشند؛ زیرا نگرشی که آنها نسبت به رنج خود اتخاذ میکنند انتخاب آنها است: «زندگی در نهایت اسباب مسئولیت پذیرفتن برای یافتن پاسخ شایسته مشکلات آن و بجا آوردن وظایفی است که پیاپی سر راه هر شخص قرار میدهد.
فرانکل باور داشت که آزادی انسانی آزاد شدن از شرایط نیست بلکه توان پابرجا ماندن در رودررویی با شرایط است.
موضوع پیشنهادی پروپوزال پایان نامه روانشناسی :
اثر بخشی معنی درمانی فرانکل بر اضطراب مرگ و اضطراب وجودی ...