اخیرا نویسندگان بسیاری اظهار کرده اند که فرایند بخشش برای روان درمانی مناسب است. مک کالو و ورتینگتون (۱۹۹۴؛ به نقل از حسنی، ۱۳۹۱) بیان می کنند که روان درمانی سنتی مؤلفه های مهم بخشش را حذف می کند. او می نویسد: فن های رایج روان درمانی به مراجعان کمک می کند تا با چنین رنجش هایی کنار بیایند. اگرچه چنین فن هایی ممکن است مشکلات حاضر را بهبود ببخشد؛ اما ممکن است فرد در کنار آمدن با خاطرات منفی ناشی از رنجش یا برقراری مجدد رابطه ای که به دلیل رنجش از بین رفته، ناکام بماند. به عقیده هانتر (۱۹۸۷؛ به نقل از حسنی، ۱۳۹۱) فرآیندهای درمانی منجر به کاهش احساسات تلخ و بیزاری بیمار می شود. چارچوب روان درمانی در بخشش: روان درمانگران در تدوین فرایند بخشش برای مراجعان باید چند نکته را در نظر بگیرند: طبق نظر ورتینگتون و دیبلاسو (۱۹۹۰) در بسیاری از افراد معنویت باعث بالا بردن توان شان برای بخشش می شود. برای برخی نیز مفاهیم مذهبی بار منفی داشته و مانع واکنش آنها به فرآیند بخشش می شود. موضوع دیگری که روان درمانگران باید به آن توجه کنند این است که چطور می توان مراجعان را برای بخششی که به نفع آنهاست، کمک کرد. انرایت و همکاران (۱۹۹۲) از رویکردی که مراجعان را تشویق به بخشش می کند. ولی منفعت این بخشش فقط به نفع شخص آسیب دیده است انتقاد کرده اند.
موضوع پیشنهادی پایان نامه روانشناسی :
مقایسه اثر بخشی معنی درمانی و بخشش درمانی بر کاهش تعارضات زوجین و افزایش همدلی در ...