وقتی با فردی مشاجره می کنید، به احتمال زیاد او ناراحت است و احساس می کند که مورد آزار و توهین قرار گرفته است، و شاید از دستتان ناامید یا عصبانی باشد. اگر احساسات او را درک نکنید، خشمش بیشتر خواهد شد و شاید از کنترل خارج شود، زیرا طرف مقابل می خواهد ببینید که او از نظر احساسی در چه شرایطی قرار دارد. همه ما خواستار آن هستیم. وقتی دیگران بدانند شما احساسات آنها را در نظر می گیرید، احتمال این که از خود دفاع کنند یا احساسات خود را با عمل نشان دهند، کمتر خواهد بود. همچنین بیشتر حرف هایتان را می پذیرند و رغبت پیدا می کنند به احساسات شما گوش دهند. همدلی احساسی، یعنی با توجه به حرف های طرف مقابلتان، احساس احتمالی او را حدس می زنید. چگونه این کار را انجام می دهید؟ وقتی شما گفته های طرف مقابل را خلاصه وار بیان می کنید، از خود می پرسید: «با توجه به تصور او در این موقعیت، به احتمال زیاد می فهمید اکنون او چه احساسی دارد؟» برای مثال، اگر طرف مقابلتان به شما می گوید که شما احمقی بیش نیستید، برای درک ناراحتی و عصبانیت او نیاز نیست دانشمند علوم موشکی باشید. اگر بهترین دوست شما بگوید که تشخیص داده شده برادرش مبتلا به سرطان خون است، به احتمال زیاد از شدت ناراحتی و ترس شوکه شده و غمگین است. وقتی از همدلی احساسی استفاده می کنید، می توانید چنین جمله ای بگویید: «یولاندا! با توجه به حرف هایی که زدی، تصور می کنم که به احتمال زیاد احساس (الف)، (ب) و (ج) را داری. آیا درست متوجه شده ام؟» منظور از (الف)، (ب) و (ج)، واژگان احساسی هستند . اگر جمله خود را با یک پرسش به پایان برسانید، به طرف مقابل فرصت می دهید که اگر منظور و احساسش را اشتباه متوجه شده اید، جمله شما را اصلاح کند و بیشتر درباره احساسات خود توضیح دهد.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
بررسی رابطه همدلی احساسی و مهارت های ارتباطی با عملکرد خانوادگی در ...