اگر بخواهیم برای ایجاد روحیه مثبت، حالت شادی و لذت دائمی در زندگی کودک پدید بیاوریم، این روحیه مثبت شکننده و آسیب پذیر خواهد بود. در حالی که هدف تربیت این است که به کودک بیاموزیم بعد از هر پیشامدی چگونه به حالت رضایت و آرامش خود بازگردد. برای نمونه، والدینی که می توانند با آرامش از لحظات ناراحت کننده و تنش زا عبور کنند (و ضرب المثل مشهور «بر شیر ریخته گریختن خطاست» را همیشه به یاد داشته باشند) به فرزندان خود روشی کلی برای بی اثر کردن عواطف ناراحت کننده می آموزند. همین آموزش مختصر، به کودک یاد می دهد که برای کنترل اوضاع در شرایط سخت و ناگوار، می تواند به جنبه مثبت قضية بنگرد. از نظر عصب شناسی، این درس ها در مدارهای مربوط به کنترل ناراحتی و فشار در قشر مخ حدقهای تثبیت می شود. اگر در کودکی یاد نگیریم چگونه با دردسر یک زندگی مرفه روبه رو شویم، بدون داشتن آمادگی عاطفی بزرگ می شویم. برای آن که یاد بگیریم چگونه منبع رضایت و شادی درونی خود را بسازیم باید در بازی زمین بخوریم و ناراحتی های اجتناب ناپذیر روابط هر روزه را تجربه کنیم. با توجه به این که مغز در انعطاف پذیری اجتماعی کارآمد می گردد، بچه ها به جای آن که همواره در شرایطی آرام و راحت به سر برند، باید زیر و بم های زندگی اجتماعی را به طور پیاپی تجربه و تکرار کنند. زمانی که کودک دچار ناراحتی می شود، نکته مهم این است که بتواند تا حدودی بر واکنش خود غلبه کند. موفقیت یا شکست او در این درس اساسی، در سطح هورمون های استرس بدنش بازتاب پیدا می کند. برای مثال در نخستین هفته های شروع سال اول مدرسه، فعالیت زیادی در مدار مغزی بچه هایی که برونگرا، دارای مهارت های اجتماعی مناسب، و مورد محبت و توجه نیز بوده اند، به چشم می خورد که محرک هورمون های استرس می باشد. این موضوع به دلیل تلاش روانی آنها برای موفقیت، در چالش ورود به گروه اجتماعی تازه و جمع همکلاسی ها است.

کد محصول : 39735