رابین سون (۲۰۰۲)، به درستی نشان میدهد که افراد تیزهوش در انواع مهارتها، خصیصه های خلقی، رفتاری و ویژگی های شخصیتی همانند دیگران هستند و هیچ تفاوتی با دیگران ندارند. لوئيز ترمن(۱۹۲۵-۱۹۲۹)، در کالیفرنیا تحقیقی را آغاز کرد و ۵۹ کودک با ضریب هوشی بالاتر از را در این تحقیق مورد بررسی قرار داد. درست بر عکس باور رایج، مبنی بر اینکه کودکان تيزهوش از نظر اجتماعی ناسازگارند، این کودکان، به لحاظ سازگاری اجتماعی و عاطفی، همانند کودکان و افراد عادی بودند. تحقیق ترمن اهمیت فوق العاده ای دارد زیرا ابهامات موجود در مورد استعداد و تیزهوشی را برطرف ساخت و نشان داد که توانایی های ذهنی، فیزیکی، و خلاقیت به طور هم زمان رشد می کنند. یکی از مشکلاتی که در تحقیق ترمن به چشم می خورد، این بود که افراد انتخاب شده در تحقیق ایشان، تنها افراد سفید پوست از یک دانشگاه بودند و این افراد قطعا نمی توانستند نماینده کل جمعیت هدف باشند. بنابر تعاریف موجود، خانواده های این دانشجویان به تحصیلات و کسب تجربه تاکید داشتند. ترمن دریافت که این افراد در بسیاری از زمینه ها بالاتر از حد متوسط بودند و به نوعی نسبت به دیگران برتری داشتند. البته باید ذکر کرد که این افراد در سنین میانسالی و پیری، از لحاظ اجتماعی و اقتصادی نسبت به همنوعان خود زندگی مرفهی نداشتند. بنابراین به نظر می رسد موقعیت مالی، هوش را تضمین نمی کند. کیفیت زندگی این افراد در دوره بزرگسالی و همچنین میزان رضایت آنها از زندگی، در این تحقیق گزارش نشده است. نتایج مشابهی توسط سابوتنیک و همکاران (۱۹۹۸) و اسکایی ۲۰۰۵)، در تحقیقات جداگانه ای نیز انجام شده بود و کم و بیش نتایج مشابهی نیز بدست داده بود.
موضوع پیشنهادی پایان نامه روانشناسی :
مقایسه سازگاری اجتماعی و سازگاری عاطفی در کودکان تیزهوش و کودکان عادی در مدارس متوسطه اول شهر ...