این روش ها به طور گسترده ای در مورد کودکان به کار رفتند. ما پیش از این، مطالعات انجام شده توسط پوک و همکارانش را بحث کردیم. دیگر محققان نیز از روش های آموزش مهارت های رفتاری برای آموزش مهارت های پیشگیری از دزدیده شدن و سوء استفاده جنسی به کودکان استفاده کرده اند .
در هر یک از این مطالعات، کودکان پاسخ های صحیح را نسبت به موقعیت های خطرناک از طریق ایفای نقش، و دریافت بازخورد از عملکردشان یاد گرفتند.
این محققان دریافتند که استفاده از دستورعمل ها و الگودهی بدون تمرین و تکرار و بازخورد برای آموزش مهارت های محافظت از خود به کودکان کمتر مؤثر بوده است. کودکان هنگامی که فرصتی برای تمرین مهارت ها و دریافت بازخورد در زمینه عملکردشان بعد از دستورعمل ها و الگودهی داشتند، بیشتر یاد گرفتند.
همچنین مهارت های پیشگیری از دزدیده شدن و مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفتن نیز به بزرگسالان کم توان ذهنی با استفاده از رویکرد مشابه آموزش مهارت های رفتاری آموزش داده شد (هاسل نين و میلتن برگر، ۱۹۹۰، لاملی و همکاران، ۱۹۹۸؛ میلتنبرگر و همکاران، ۱۹۹۹).
در برخی موارد که آموزش موقعیتی بعد از روش آموزش مهارت های رفتاری برای کمک به کودکان با افراد کم توان ذهنی به کار رفت، موجب شد که کودکان مهارت ها را یاد بگیرند و از آنها در موقعیت های طبیعی استفاده کنند (جانسن و همکاران، ۲۰۰۵، ۲۰۰۶).