به عنوان مثال، دیدگاههای منفی در مورد خود که تکیه بر مفهوم درون سازی دارد، حکایت از آن دارد که فرد دیدگاه فرد دیگر را اتخاذ کرده است فرد الف دیدگاه فردب را در مورد فرد الف قبول کرده است، در حالی که صحیح تر آن خواهد بود که بگوییم دیدگاه های منفی نسبت به خود در پاسخ به ارزیابی های منفی ادراکی توسط دیگری ایجاد می شود و خود فرد در ایجاد آنها نقش دارد.

در واقع خودارزیابی منفی متعلق به خود فرد است و رشد درمانی وقتی محقق می شود که فرد با احساسات خودش در مورد خویش مواجه شود. نگریستن به این قبیل هیجان ها به عنوان هیجان های درون سازی شده ظاهرأ القاء کنده آن است که خود در حال رشد، نوعی ظرف پذیرا برای نگرش های دیگران است.

در حالی که نظریه نسخه بر این پافشاری می کند که معنایی که خود فرد از تجربه های عاطفی اش دریافت می کند، تعيين گر ماهیت هیجان های اوست نظریه درون سازی کردن افکار و احساس های دیگری در مورد خود فرد به یک دیدگاه نظری خام در مورد هیجان های آن فرد منتهی می شود.

به عنوان مثال، گرینبرگ و پايويو به بحث در مورد نقش تحقیر و تنفر در تجربه شرم پرداخته و بیان کرده اند که: «تحقیر و تنفر وقتی درون سازی شده و به سمت خود معطوف می شوند... احساسات غیرسازگارانه شرم و خودبیزاری را موجب می شوند.»