همان گونه که در فصل مربوط به دلبستگی مطرح گردید، ضروری است کودک با فرد مراقبت کننده پیوندهای عاطفی عمیق برقرار کند. بسیاری از مهدهای کودک کارمندی مشخص را به عنوان عنصر دلبستگی در زمان دور بودن کودک از والدینش تعیین می کنند.
با این حال پرستاران مهد کودکها ترجیح می دهند با گروه سنی مشخصی کار کنند؛ از این رو وقتی گروه سنی کودک تغییر می یابد، فرد مراقبت کننده لزوما همراه او نخواهد بود. این مسئله منجر به اختلال در دلبستگی می شود. در یکی از مهد کودک های مورد بررسی من، گروه سنی کودکان هر شش ماه تغییر می یافت.
هنگامی که از آنها پرسیدم آیا پرستار مشخص کودکان همراه آنها می ماند یا نه، در پاسخ گفتند ماه اول همراه آنها خواهد بود؛ اما پس از آن به اتاق مربوط به خودش باز می گردد. در مهد کودک یادشده، یک کودک تا دو سالگی به چهار اتاق مختلف و با چهار پرستار متفاوت انتقال می یافت. این شرایط مطلوبی نیست و باعث می شود کودک احساس ناامنی کند.
خوشبختانه در بیشتر مهد کودک های مورد بررسی من تعداد این انتقالها بسیار کمتر بود؛ اما من به یقین تعداد انتقالها را عامل تعیین کننده در انتخاب یک مهد کودک تلقی می کنم. دلیل دیگری که والدین مهد کودک را انتخاب می کنند این است که به زعم آنها در این مکان فرصت های بیشتری برای برقراری روابط اجتماعی میان کودکان وجود دارد. بسیاری از مردم معتقدند داشتن فرصتهای فراوان برای بازی با دیگر کودکان دارای اهمیت فراوانی است.
با این وجود، برای کودک زیر سه سال برقراری روابط اجتماعی بیش از حد با دیگر کودکان اثرات منفی دربردارد. کودکان در سنین پایین به یکدیگر ضربه می زنند، گاز می گیرند و همدیگر را کتک می زنند و در اشتراک گذاری و همکاری با یکدیگر مشکلاتی دارند.
از سه سالگی به بعد آنها می توانند با یکدیگر بازی کنند و حتی در این سن هم اشتراک گذاری ممکن است برایشان دشوار باشد. بیشتر تحقیقات نشان می دهند کودکانی که از سنین پایین به مهدهای کودک سپرده می شوند، دارای پرخاشگری و مشکلات رفتاری بعدی هستند؛ خصوص اگر پسر باشند.