این مسئله نشان می دهد که ممکن است نوعی سوگیری در تشخیص علائم اختلال وسواسی – اجباری در افراد مذهبی وجود داشته باشد. مقیاس های نامناسب برای سنجش اختلال وسواسی – اجباری و سوگیری در تشخیص علائم آن، می توانند دلیل ارتباط و شدت اختلال در بیماران اختلال وسواسی - اجباری را توضیح دهند. دلیل دیگر آن می تواند این باشد که برخی از انواع دینداری ممکن است ویژگی های شبیه به اختلال وسواسی – اجباری یا خود اختلال وسواسی - اجباری را تقویت کنند.
با این حال، زمانی که بحث بر سر وسواسها و اجبارهای مذهبی است، در مطالعه دیگر حداقل وجود دارند که مسئله را وخیم تر نشان میدهند. مطالعه اول شامل ۶۰ بیمار سرپایی دچار اختلال وسواسی – اجباری در اسپانیا بود که به مدت ۱ تا ۵ سال مورد مطالعه قرار گرفتند. علیرغم درمان های دارویی و رفتاری، وسواس های جنسی و مذهبی نتایج ضعیف بلند مدت را به طور بی نظیری پیش بینی می کردند. مطالعه دوم شامل بیمار سرپایی دچار اختلال وسواسی – اجباری در لندن بود که در یک کارآزمایی بالینی تصادفی نام نویسی شدند تا تأثیرات درمان رفتاری بر آنها بررسی شود.
پس از اینکه شدت اولیه بیماری کنترل شد، باز مشاهده شد که میزان بالای وسواس جنسی یا مذهبی، نتایج ضعیف تری را پیش بینی می کنند. برای یافتن پاسخ این سؤال که آیا دینداری یا نوعی از مذهب در علت شناسی، روند یا تشخیص اختلال وسواسی - اجباری تفاوت ایجاد می کند یا خیر، به پژوهش های بیشتری در گروه نمونه بالینی و غیر بالینی نیاز است.