با وجود طیف گسترده ای از طرح های سیاسی جهت کاهش این نابرابری های اجتماعی، در واقع، این نابرابری ها همچنان باقی مانده اند و حتی ممکن است گسترش یابند. اگر روانشناسی سلامت در تلاش برای کاهش این نابرابری شرکت نماید به منظور توسعه یک رویکرد اجتماعی و سیاسی بیشتر نیاز به بررسی زمینه های ذاتی، تاریخی و اجتماعی که سلامت در این زمینه ها گسترش یافته و نیاز به توسعه شیوه های نقد و به چالش کشیدن ترتيبات اجتماعی است، که سلامت و رفاه را ممنوع کرده، دارد. چنین جهت یابی که از برخی تحولات معاصر مربوط به مباحث روانشناسی انتقادی یا بحرانی است، که به نوبه خود از ایده های مهم در روانشناسی اجتماعی و سایر علوم اجتماعی است. روانشناسی سلامت انتقادی مجذوب توجه به اهمیت زمینه های اجتماعی گسترده ای که سلامت و بیماری در آن قرار دارند، شده است. همچنین بر دیدگاه های نظری متعدد و روش های پژوهش تاکید می کند. این تاکیدی بر اهمیت فرآیند نقد و واکنشی مستمر همراه با حالنی انعکاسی از اولویت ها و شیوه های تحقیقاتی خود ماست.