مسئولیتی که با انتخاب زندگی ما همراه است بار سنگینی بر دوش افراد نیز می گذارد و به این دلیل است که آنها می کوشند تا آزادی خود را انکار کنند و این در حیطه ای قرار می گیرد که سارتر از آن با عنوان «سوءنیت » نام میبرد. یکی از موارد سوءنیت هنگامی است که یک نفر اجازه میدهد نقش یا موقعیت کسی قاعدة انتخابها و اقدامات کسی گردد؛ بنابراین، فیلسوفان وجودی سرشت ماهیت انسان، صفات شخصیتی، یا جبرگرایی (تعیین گری روان شناختی را که حاکی از قربانی شدن شخص توسط محیط، فرهنگ، جامعه، دوره کودکی، تربیت)، ژنها یا هوسها ست رد می کنند.
هنگامی که سارتر نوشت که انسان حتی در زندان نیز آزاد است، منظورش این بود که انسان حتی در اسارت نیز به عنوان یک انتخاب هنوز در تفکرش آزاد است. به طور مشابه، هنگامی که اقدامات داوطلبانه باشد، اشخاص با شور دست به اقدام میزنند. آنچه اهمیت دارد این است که یک شخص برای غلبه بر یک موقعیت مسلم به محقق شدن ارتقا یافته است. درمانگران وجودی اضطراب را همچون مهیا کننده علامتهای بالقوه آموزندهای مینگرند که میتواند به اشخاص در زیستن اصیل تر کمک برساند.
اضطراب وجودی نتیجه اجتناب ناپذیر رودررو شدن با مسلمات وجود است؛ مسلماتی چون مرگ، آزادی، انزوای وجودی و معنا باختگی، اضطراب وجودی یک پریشانی بنیادی است که ما هنگام آگاه شدن از آسیب پذیری و مرگ قطعی خودمان تجربه میکنیم. از نظر گاه وجودی، اضطراب دعوتی برای آزادی و نه فقط علامتی برای زدوده شدن یا «علاج شدن» است. این فکر به زیبایی از جانب دورزن و آدامز (۲۰۱۱) مطرح شده است: «اضطراب مانع یا چیزی برای حذف شدن یا مورد اجتناب قرار گرفتن نیست بلکه یک آموزگار است.
موضوع پیشنهادی پروپوزال پایان نامه روانشناسی :
بررسی رابطه معنی باختگی زندگی و انزوای اجتماعی با اضطراب وجودی در جوانان ...