در نرخ های شیوع ۱ ساله بیش از ۹۰ درصد افراد با تشخیص اولیه اختلال اضطراب فراگیر نیز حداقل یک تشخیص اضافی محور یک را دریافت کرده اند (کارتر و همکاران، ۲۰۰۱). افسردگی عمده و افسرده خویی از رایجترین وضعیت های همبود هستند (۶/۷۰ درصد)، با این حال بیش از ۵۰ درصد افراد حداقل یک تشخیص اختلال اضطرابی اضافی را تجربه می کنند.
دومین تشخیصهای رایج در میان مراجعان اختلال اضطراب فراگیر شامل اختلال وحشتزدگی، اختلال اضطراب اجتماعی، و هراسهای خاص می باشند.
با توجه به اینکه اختلال اضطراب فراگیر همبودی بسیار بالایی با سایر اختلالها اضطرابی و اختلالها خلقی دارد و دارای همپوشی علائم مهمی با این دو طبقه از اختلال ها است، تشخیص افتراقی این اختلالها میتواند چالشی برای درمانگران محسوب شود.
به طور خاص، درمانگران ارزیابی می کنند که آیا نیاز است تا در نظر گرفته شود که آیا حضور علائم اضطراب و نگرانی بهترین دلیل برای تشخیص اختلال اضطراب فراگیر یا تشخیص دیگری است، و اینکه آیا وجود یک زمینه نگرانی خاص تحت تشخیص اختلال اضطراب فراگیر قرار می گیرد یا حاکی از یک تشخیص اضافی محور یک است.
مشکلات تشخیص افتراقی رایج با توجه به اختلال اضطراب اجتماعی، خودبیمار انگاری / اضطراب سلامتی، و اختلال وسواسی - اجباری روی میدهد.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
مقایسه اثر بخشی درمان مواجهه و ذهن آگاهی بر خودبیمار انگاری و اضطراب سلامتی و هراس های خاص