جلسات نخستین اغلب بر سازگاری و ناسازگاری افکار خود آیند و اینکه افراد مبتلا به اضطراب سلامتی شدید چگونه افکار ناسازگار مرتبط با سلامتی را به مراتب بیشتر از سایر افراد تجربه میکنند متمرکز هستند.
از بیماران در خواست میشود توجه کنند که چگونه باورهایشان را رشد میدهند و چگونه این باورها هيجانات و رفتارهای مرتبط با سلامتی را تحت تأثیر قرار میدهند.
درمانگران به تدریج بیماران را در کشف الگوی تفکر ناسازگار درباره سلامتی شان راهنمایی می کنند، که اغلب بر نقش احساسات بدنی، وضعیت سلامتی عمومی و آسیب پذیری نسبت به بیماری، نیاز به معاینات پزشکی و عواقب ناشی از بیماری متمرکز هستند.
برای کشف این افکار، درمانگران میتوانند با استفاده از پرسشهای مستقیم یا نظارت آینده نگر و یا فراخواندن ادراکهای از قبل جمع آوری شده در مدت ارزیابی یا فرآیند آموزش روانی، باورهای سلامتی بیمار را بررسی کنند.
برای مثال، درمانگر ممکن است از بیماران بخواهد آنچه احتمال میدهند دارای سرطان هستند را توصیف کنند، چه نوع سردردی احتمالا نشان دهنده این امر است، در صورتی که بیمار شوند زندگی آنها چگونه تغییر می کند و اگر این علائم نشان دهنده وضعیتی باشد که از آن میترسند چه اتفاقی خواهد افتاد.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با افکار خود آیند منفی و اضطراب سلامتی
