چرا که فرض بر این است که تفسیر فرد از وقایع و رویدادها تعیین کننده عواطف و رفتارهای بعدی اوست (اليس، ۱۹۶۲). بنابراین با تغییر در بعد شناختی، عواطف و رفتار نیز تغییر خواهند کرد. اما به سبب تعامل بعد شناختی با ابعاد عاطفی و رفتاری فرد برای تسلیل تغییر در بعد شناختی و دوام این تغییر به دو بعد دیگر توجه شده از تکنیک های برای ایجاد تغییر در این ابعاد استفاده می شود درمان شناختی: یافتن افکار غیرمنطقی و غلط، حذف آنها و جایگزین کردن افکار و باورهای منطقی هدف اصلی شیوه پیشنهادی الیس است. به این منظور از مطالعه کتب و جزوات و بحث و جدل استفاده می شود. در خلال این بحثها سعی می شود افکار و تصورات غیرمنطقی شناخته شده و افکار و تصورات منطقی جایگزین آن شود. به این منظور درمانگر باید، مددجو را یاری می دهد تا نسبت به غیرمنطقی بودن افکار خودآگاهی کسب کند. و برای یافتن راه هایی بهتر به بینش جدیدی دست یابد. درمان عاطفی: ابتدا درمانگر با پذیرش غیرمشروط مراجع به او این امکان را میدهد تا احساسات خود را آزادانه بیان کند. سپس با استفاده از تکنیک هایی احساسات و عواطف خوشایند را جایگزین احساسات و عواطف نامطلوب می کند. برای دست یافتن به این هدف درمانگر از تکنیک هایی مانند تصویر سازی ذهنی، ایفای نقش، الگوگیری و بررسی پیامدهای آن، خودبیانی منطقی، بحث و مجادله با خود و حمله به احساس شرم و خودکم بینی بهره می جوید (شمارف، ۱۳۸۱). در تصویر سازی ذهنی از مراجع خواسته می شود تا بدترین رویداد ممکن را تصور کند و به همراه آن هیجانات مربوط به آن مرور می شود. در این صورت مراجع می تواند این هیجانات را تجربه کرده و آنها را از دهن دور سازد، و به جای آن احساسات مطلوبی را جایگزین کند (کاپلان ها و سادوک ۲۰۰۳) خودبیانی منطقی: به نظر اليس اغلب مشکلات عاطفی و رفتارهای ناشی از آن از بیانات غیرمنطقی فرد نسبت به خود ایجاد می شود. بیاناتی از قبیل من نمیتوانم نمونه ای از این مورد است. در فن خودبیانی منطقی از مراجع خواسته می شود به جای این بیانات از بیانات دیگری همچون «من می خواهم و اگر واقعا بخواهم و توانایی های خود را بشناسم و تلاش کنم می توانم» استفاده کند.
موضوع پیشنهادی روانشناسی :
بررسی اثر بخشی درمان عقلانی هیجانی-رفتاری الیس بر تفکرات غیر منطقی و مشکلات عاطفی زوجین پس از طلاق