موضوع پروپوزال پایان نامه روانشناسی بالینی درباره اسکیزوفرنی

یکی از دلایل این بحث و گفت و گو می تواند، به این موضوع مرتبط باشد که از مراحل اولیه درمان این اختلال نگرشی صرفا بیولوژیک به علل پیدایش آن وجود داشته و پذیرش این نکته که بتوان این اختلال را به روش هایی به جز مصرف دارو و یا به همراه مصرف دارو درمان کرد، برای برخی از روانپزشک ها بی معنا بوده است.

هرچند پذیرش این نکته که درمان های روان شناختی نمی توانند موثر باشند، را دیگر نمی توان جدی گرفت، به خصوص پس از یافته های روانشناسان و روانپزشکان اگزیستانسیالیستی همچون لانگ و مشاهده نمونه هایی همچون جان نش ریاضی دان معروف مبتلا به اسکیزوفرنی که توانستند بدون دارو و با کنار گذاردن جزمیت متعارف روانپزشکان در برخورد با بیماران و به کار بردن روشهای شناختی یا اگزیستانسیالیستی بر این بیماری فائق آیند.

برخلاف کرپلین و پیروانش که توجه اندکی به ابعاد روان شناختی اسکیزوفرنی کردند، بلوار ۱۹۷۲ به تأثیر عوامل روان شناختی بر شکل گیری و درمان این بیماری توجه کافی نشان داد.

به دنبال این اختلاف رویه بین این دو پیشگام در زمینه اسکیزوفرنی دوگانگی بین روانپزشکان و روانشناسان به وجود آمد.

به عنوان مثال، فروید ۱۹۱۵ در نوشته های اولیه اش امکان درمان اسکیزوفرنی به وسیله روش های روان شناختی را رد نکرد، ولی با گذشت زمان نسبت به این شیوه بدبین شد.

چرا که به نظر او امکان برقراری ارتباط با شخصی که با واقعیت قطع رابطه کرده است، غیر ممکن به نظر می رسد.

برخلاف فروید (۱۹۱۵) روانکاو های پس از او اکثرا بر این باور بودند، که می توان روابط روان درمانی با شخص مبتلا به روان پریشی برقرار کرد.

به عقیده فروید اسکیزوفرنی بازگشت به روابطی در دوران کودکی بود، که در نتیجه روابط مشکل دار به وجود می آید.

او سعی می کرد، در مداخله هایی روان درمانگرایانه به اصلاح این اختلال بپردازد.