"بازی کردن"، داوطلبانه و با انگیزه درونی است و شامل درگیری فیزیکی و یا شناختی فعال است که مجال آزادی برای شکست (و بازیابی)، تجربه، هویت های متنوع را دارد و آزاد از تلاش و معناست (کلاپفر و همکاران، ۲۰۰۹، پلگرینین ۱۹۹۵، ریبر ۱۹۹۶).
بر خلاف بازی کردن، "گیم" معمولا یک مسابقه از مهارتهای بدنی، ذهنی و قدرت است و مستلزم آن است که بازیکن مجموعه ای از قوانین ویژه را دنبال کند تا به هدف برسد (هوگل ۱۹۹۶). سوتس تعریفی را ارائه می کند که بیشتر قابلیت بررسی دارد (۱۹۷۸).
وی گیم را" موانع غیر ضروری که ما داوطلب بر عهده گرفتن آن هستیم تعریف می کند. برای واضح کردن این ایده او از بازی گلف استفاده می کند، بازی که هدف، انداختن توپ درون حفره است.
واضح ترین و راحت ترین راه برای رسیدن به این هدف آنست که توپ را بردارید و درون حفره بیندازید اما وقتی قوانین گیم (برای مثال اینکه باید توپ را با چوبی که یک تکه فلزی در انتهای آن است بزنید و دویست یارد دورتر از حفره بایستید) و سایر چالشها (نظیر تله شنی) را در نظر بگیرید، گیم خیلی مشکل تر و به همان اندازه جذاب تر می شود.
در گیم ها این موانع غیرضروری تبدیل به چالش هایی می شوند که ما می خواهیم بر آنها در جهت رسیدن به اهداف غلبه کنیم و در نهایت پیروزی در آن با ارزش است.
گیم ها و موانع مرتبط با آن یک نوع مثبت از اضطراب را ایجاد می کند که "استرس مفید " نامیده می شود و در واقع برای ما خوب است و ما را با انگیزه و طلب موفقیت مهیا می سازد.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
رابطه عملکرد تحصیلی و قدرت تمرکز با بازی کردن سازمان یافته در نوجوانان