موضوع پروپوزال پایان نامه روانشناسی اسلامی درباره خداوند

اما اگر ناراحتی و استرس منفی ادامه پیدا کند می تواند موجب ناامیدی فرد شود.

اگر چه بسیاری از افراد در ارتباط با خداوند آرامش و نیرو می گیرند، اما کسانی نیز هستند که در صورت مستجاب نشدن دعاهایشان، به مرور از خداوند فاصله می گیرند.

این افراد احساس می کنند که خداوند دعای آنها را نمی شنود، به آنها توجه ندارد و یا حتی می خواهد آنها را مجازات کند.

همین مسئله موجب بیشتر شدن خشم و عصبانیت این افراد نسبت به خداوند شده و نیز موجب دوری جستن آنان از هر کس که با خداوند در ارتباط است (دیگر اعضای کلیسا یا کشیش ها) می شود.

نتیجه این چنین وضعی می تواند خشم بلند مدت، جدایی، تنهایی و از دست دادن معنا و هدف در زندگانی باشد.

پژوهش ها نشان می دهد که از دست دادن سلامت معنوی و کشمکش های مذهبی در نتیجه چنین احساساتی، سلامت روانی و جسمانی پایین تری را پیش بینی می کند و حتی ممکن است فرد را به خاتمه دادن به زندگی ترغیب کند.

از سوی دیگر، افرادی که قادرند خشم خود نسبت به خداوند را بروز داده و آن را برطرف سازند، سلامت روان بالاتری را تجربه می کنند.

همچنین ممکن است که فرد همانگونه که با پدر و مادر خود یا یک شخص دارای قدرت و اختیار، روابطی پر تنش دارد، چنین روابطی را نیز با خدا شکل دهد.

برای مثال، در نظر گرفتن یک شخصیت پدرانه برای خداوند، می تواند رابطه ای را شبیه آن چه فرد با پدر خود دارد، ایجاد کند.

در این صورت اگر شخص ارتباطی موفق با پدر خود نداشته باشد، آنگاه ارتباط وی با خداوند نیز ممکن است چندان موفق نباشد.

به علاوه، ممکن است که از اصول مذهبی و چهره های مذهبی برای ترساندن کودکان و وادار کردن آنها به اطاعت و پیروی استفاده شود.

در این حالت کودک احساس می کند که خداوند شخصیتی مجازات کننده و حکمران دارد، و اگر رابطه کودک با والدین رابطه ای نزدیک نباشد، آنگاه وی خداوند را در فاصله ای دوردست و بی توجه به انسان ها می پندارد.

کودک هر چه بزرگتر می شود، به جای اینکه خداوند را مهربان و بخشایشگر بداند، او را حاکمی جبار میپندارد که در ازای عمل خوب و بد، پاداش و کیفر میدهد.