در حوزه های مختلف رشته روانشناسی در مقطع ارشد و دکتری همواره به این موضوع توجه می شود که یک فرد برای داشتن یک قدرت علمی و پژوهشی باید هم از مطالعه کافی برخوردار باشد و هم بتواند از این دانش پژوهشی نیز بدرستی استفاده نماید تا از آن بهره مند شود. برای همین منظور نیز گرایش های زیادی در روانشناسی ایجاد شده است و سعی شده است تا فعالیت های مختلف در حوزه پژوهش های روانشناسی با تخصص کامل صورت گرفته و بتواند کمک رسان باشد.

به عنوان مثال پژوهشگر متخصص همه بخش های یک پروپوزال را به خوبی میشناسد که فرضیه پژوهش یکی از آن موارد است. پژوهشگر ماهر می داند که فرضیه باید پشتوانه اطلاعاتی و منطقی داشته باشد. به عبارت دیگر، فرضیه باید بر اساس داده های موجود و محدود عقلانی و هوشمندانه باشد. زیرکانه بودن یک فرضیه مبتنی بر حداقل شواهد کافی برای ادعای علمی است. بسیاری از پژوهشگران مدیریت داخل کشور و به ویژه در سطح دانشجویی روابطی بین متغیرها ایجاد و آزمون می کنند؛ در حالی که شواهد کافی برای زیرکانه بودن ادعا ندارند. به عبارت دیگر، ممکن است بین متغیرهای متعددی از نظر آماری ارتباطات معناداری یافته شود؛ اما نتوان توجیه علمی و منطقی برای چرایی و چگونگی ارتباط بین آنها ایجاد کرد.