کودکانی که دارای ضعف شناخت متوسط تا شدید هستند، غالبا دچار نقایص اجتماعی نیز هستند به همین جهت اکثرا در موقعیت های اجتماعی با چالش ها و دشواری های ویژه ای از جمله؛ نزدیک شدن به طرف گفتگو، ابراز عواطف بجا، داشتن گفتار گرم و صمیمانه، ارائه بازخورد شایسته و.. روبرو هستند(دانکن و همکاران، ۱۹۹۹). بین کودکان عقب مانده ذهنی و کودکان با اختلال اتیسم، با کودکانی که دارای معلولیت های چندگانه هستند، از نظر معیارهای تشخیصی همپوشانیهای زیادی وجود دارند که خود این وضعیت، روند ارزیابی و ارائه برنامه های مداخله ای را دشوارتر می کند(بایلکی و سوندر ۲۰۰۴). بررسی ها نشان می دهند که با افزایش آسیب های روانی در کودکان عقب مانده ذهنی مهارتهای اجتماعی آنان نیز بشدت کاهش می یابد و متعاقبا رفتارهای منفی اجتماعی در آنها نمایان می شود(متسون، اسمیرولد و بامبورگ ۱۹۹۸، انجارویک و همکاران، ۱۹۹۹). این ضعف های اجتماعی همواره با خشونت و خودآزاری همراه بوده و روند ارزیابی را پیچیده می کنند.


موضوع پیشنهادی روانشناسی :

مقایسه خودآزاری و رفتارهای منفی اجتماعی در کودکان عقب مانده ذهنی و کودکان با اختلال اتیسم