طبقه بندی را فراهم کنید، دانش آموز را برای قرار گرفتن در آن خلق کنید. بین سالهای ۱۹۴۵ و ۱۹۶۰، تعداد دانش آموزان گروه بندی شده به عنوان «ناسازگاری» از صفر به ۱۷۴۲ رسید.
در سال ۱۹۷۹، راتر تلاش کرد میزان شیوع الگوهای خاص مشکلات در میان جمعیت دانش آموزان را ارزیابی کند. آمار «ناسازگاری» در جمعیت کودکان سراسر کشور از ۵ تا ۲۵ درصد متغیر بود. اکثر تحقیقات نشان داده اند که بین ۵ تا ۱۲ درصد از کودکان «ناسازگاری» با نوعی از اختلال روانی را نشان می دهند (آندروود، ۱۹۵۵)، اما مقادیر تا ۲۵ درصد به ندرت گزارش شده اند (براندون ، ۱۹۶۱) (راتر و همکاران، ۱۹۷۹: ۱۷۸).
فرلانگ (۱۹۸۵) اشاره می کند که تا سال ۱۹۷۵، ۱۳۰۰۰ دانش آموز با برچسب «ناسازگاری» وجود داشتند. این اصطلاح دیگر مورد استفاده قرار نمی گیرد و اصطلاحاتی مانند مشکلات هیجانی و رفتاري» (EBD) (که اولین بار به طور رسمی توسط وارتوک (۱۹۸۷) ارائه شد) یا «اشکالات اجتماعی، هیجانی و رفتاري» (SEED) که همچون « ناسازگاری» فاقد یک تعریف صد درصد مشخص بود اما هنوز قادر به حذف دانش آموزان از جریان عادی می باشد) جایگزین آن شدند.