تعریف روش تحقیق توصیفی همبستگی در روانشناسی

1. در مطالعات همبستگی، پژوهشگر هیچ یک از متغیرهای مستقل را دستکاری نمی کند، بلکه تنها دو یا چند متغیر را اندازه گیری نموده، سپس مشخص می سازد که آیا بین آنها رابطه همبستگی وجود دارد یا خیر، در راستای همین ویژگی عدم دستکاری و تغییر متغیرها، در مطالعات همبستگی، آزمودنیها نیز به صورت تصادفی به گروههای مختلفی که بر اساس متغیر وابسته تشکیل می شوند، واگذار نمی گردند؛ برای مثال ممکن است پژوهشگر آزمودنیهایش را بر اساس نمره اضطراب آنها به سه گروه اضطراب بالا، اضطراب متوسط و اضطراب پایین طبقه بندی نماید.

دقت نمایید که در اینجا آزمودنیها بر اساس نوع پاسخی که به آزمون اضطراب پژوهشگر داده اند، برای گروههای مختلف انتخاب شده اند. در واقع نمره اضطراب در یک آزمون نمی تواند متغیر مستقل محسوب شود، چرا که در اینجا آزمودنيها، و نه شخص محقق، شرایط ورود به هر گروه را تعیین می کنند.

٢. تعيين وجود رابطه همبستگی بین متغیرها، احتمال پیش بینی مقادیر یک متغیر را از روی مقادیر متغیر دیگر امکان پذیر می سازد؛ برای مثال، اگر شما بدانید که اضطراب امتحان با موفقیت تحصیلی همبستگی دارد، آنگاه می توانید با استفاده از نمرات اضطراب امتحان افراد، موفقیت تحصیلی آنها را پیش بینی نمایید.

٣. متغیری که به هنگام استفاده از مطالعات همبستگی برای پیش بینی به کار می رود امتغیر پیش بین، و متغیری که مقادیرش پیش بینی می شود متغير ملاک نامیده می شود، متغیرهای پیش بین و ملاک، شبیه متغیرهای مستقل و وابسته در مطالعات تجربی است، با این تفاوت مهم که در مطالعات تجربی می توان مشخص نمود که آیا متغیری مستقل باعث ایجاد تغییراتی در متغیر وابسته می شود یا خیر، اما در مطالعات همبستگی فقط می توان نشان داد که متغیرهای پیش بین تغییرات متغير ملاک را پیش بینی می کنند؛ اما اینکه این پیوند بین متغیرهای پیش بین و ملاک یک پیوند علی است یا نه، همچنان بی پاسخ می ماند.

موارد استفاده از پژوهشهای همبستگی با وجود محدودیتها و مشکلاتی که در تفسیر نتایج مطالعات همبستگی وجود دارد، ممکن است این سؤال به طور جدی مطرح شود که دلیل استفاده از این نوع پژوهشها چیست و فایده عملی آن کدام است؟ باید توجه داشت که با در نظر داشتن تمامی محدودیتهای مذکور، مطالعات همبستگی کاربردهای فراوانی دارد و برای به کار بردن آن دلایل مقتضی وجود دارد. در اینجا به سه موقعیت که استفاده از پژوهشهای همبستگی بسیار مفید و ضروری است، اشاره می کنیم.

1. جمع آوری اطلاعات در مراحل اولیه پژوهش

در مرحله اولیه و اکتشافی طرح تحقیق، توانمندی روی آورد همبستگی در نشان دادن پتانسیل وجود روابط على بین پدیده های مورد مطالعه، می تواند منبعی غنی برای فرضیه پژوهش فراهم سازد که در مراحل بعدی به طور تجربی مورد آزمون قرار گیرد. به نمونه زیر توجه کنید در مطالعهای اولیه صاحبی و منزيس (۱۹۹۶a) دریافتند که بین عملکرد ضعیف در امتحان و نمونه افکار ناخواسته در جلسه امتحان همبستگی وجود دارد.

در مرحله بعدی مطالعه با همان آزمودنیها، نتایج نشان داد که بین بد کاری توجه یا عدم توانایی در تمرکز توجه افراد و میزان تجربه افکار ناخواسته (افکار منفی درباره نتایج احتمالی آزمون) رابطه و همبستگی وجود دارد. پژوهشگران نتایج به دست آمده را بر روی گروه دیگری از افراد مبتلا به اضطراب اضطراب تعمیم یافته) نیز تکرار کردند.

نتایج حاصل یافته های پیشین را تأیید نمود. در گام بعدی صاحبی و منزیس (۱۹۹۶) با دستکاری عوامل توجه و فراوانی افکار ناخواسته توانستند به طور تجربی عواملی را که در ایجاد حمله اضطرابی در موقعیتهای خاصی چون امتحان، اجرای موسیقی، مسابقات ورزشی و موقعیتهای رقابتی نقش ایفا می کند شناسایی کنند.

این پژوهشگران برای بررسی نقش بد کاری توجه در تجربه اضطراب و بالعكس نقش توانایی تمرکز توجه در کنترل افکار اضطراب زا یک مطالعه تجربی بر روی گروهی از افراد مضطرب که به طور تصادفی به دو گروه 1) آموزش تمرکز توجه (دستکاری توجه و ۲) فهرست انتظار تقسیم شده بودند، انجام دادند.

در این مطالعه آزمودنیها برای ۱۰ جلسه تحت مداخلات درمانی قرار گرفتند. نتایج پس آزمون نشان داد که گروهی که فقط آموزش تمرکز توجه دریافت کرده بودند دستکاری توجه)، نسبت به گروه فهرست انتظار (عدم دستکاری توجه به طور قابل توجهی بهبودی یافته اند (تغییر در فراوانی افکار منفی)؛ تفاوت دو گروه به لحاظ آماری معنادار بود.

در واقع در اینجا مطالعه اولیه، یعنی پژوهش همبستگی که در شرایط طبیعی (و بنابراین با کنترل بسیار نازل) انجام شده بود، به پژوهشی تجربی با فرضیه ای غنی منتهی شده است.

۲. عدم قابلیت دستکاری متغیر مستقل

دلیل دوم برای ترجیح انجام مطالعه همبستگی به جای مطالعه تجربی، غیر ممکن با غیر اخلاقی بودن دستکاری متغیرهای مورد مطالعه است؛ مثلا فرض کنید پژوهشگری به تأثير مهد کودک با شیرخوارگاه در دلبستگی بین مادر و کودک علاقه مند است. دلبستگی به عنوان رابطه ای عاطفی - شناختی ویژه، که بین نوزادان و والدین طی هفت ماه اول ایجاد می شود، مقوله مهم و حساسی است که نمی توان به طور تجربی آن را دستکاری کرد.

بدین معنی که به دلایل اخلاقی و عملی نمی توان کودکان را به صورت تصادفی در گروههای مختلف جای داد و بنابر طرح پژوهشی هر گروه را برای مدت خاصی (مثلا گروه یک بین ۲۰ تا ۳۵ ساعت، گروه دوم ۱۰ تا ۲۰ ساعت و گروه سوم بین صفر تا ۵ ساعت) از مادر جدا کرد و در مهد کودک نگهداری نمود؛ اما می توان به یک مهد کودک رفت و کودکانی را که در مهد هستند بر اساس معیار مورد نظر در گروههای خاص مطالعه کرد.

باید توجه داشت که در این مطالعه کودکان از قبل بین صفر تا ۴۰ ساعت در هفته در مهد نگهداری میشوند و پژوهشگر فقط به مطالعه آنها در محیط می پردازد و بنابر دلایل واضحی نمی تواند متغیرها را دستکاری کند (ساعت حضور کودک را کم و زیاد کند). در واقع برای انجام یک مطالعه تجربی، پژوهشگر می بایست چنین کاری را انجام دهد، یعنی متغیر مستقل (ساعات حضور در مهد) را دستکاری کند و کودکان را به طور تصادفی در گروههای مختلف قرار دهد؛ متأسفانه انجام چنین مطالعه ای بسیار مشکل است.

نه تنها بسیاری از والدینی که کودکان خود را به طور پاره وقت در مهد قرار می دهند حاضر نیستند کودکانشان را برای انجام یک آزمایش به طور تمام وقت در مهد قرار دهند، برخیها هم که به طور تمام وقت کودکان را در مهد می گذارند، حاضر نیستند که برای یک آزمایش کودکان خود را زودتر از مهد بگیرند با روزهای کمتری به مهد بیاورند. بنابراین محقق فقط در چنین شرایطی باید از محیط و شرایط طبیعی موجود استفاده کند. در چنین شرایطی طرح همبستگی شاید تنها راه عملی و اخلاقی موجود باشد.

٣. بررسی رابطه طبیعی متغیرها

یکی دیگر از شرایطی که باعث انتخاب طرح همبستگی به جای طرح تجربی می شود، زمانی است که محقق می خواهد ببیند که متغیرها به طور طبیعی چگونه در عالم واقع، با هم ارتباط دارند. چنین اطلاعاتی می تواند برای انجام پیش بینیهای مفید استفاده شود، حتی اگر دلایل وجود روابط کشف شده خیلی روشن نباشد؛ مثلا معدل دوره دبیرستان، معدل دیپلم، رتبه کلاسی و نمرات فرد در بخش کلامی آزمون وکسلر با یکدیگر و با عملکرد آموزشی دوره دانشگاه به خوبی همبستگی نشان می دهند.

علم به این روابط می تواند برای پیش بینی موفقیت دانشگاهی استفاده شود. دیدگاههای نظری خاصی نیز ممکن است به دنبال ارائه این پیش بینی باشند که در عالم واقع چه متغیرهایی با چه متغیرهای دیگری می توانند همبسته باشند. این نوع پیش بینیها را می توان با استفاده از طرحهای همبستگی آزمون کرد و به طور خلاصه، طرحهای همبستگی پژوهشگر را قادر می سازد تا روابط على بالقوه بین متغیرها را شناسایی نموده و متغیرهای غیر مرتبط را مشخص نماید.

ممکن است این روی آورد در مراحل اولیه پژوهش، هنگامی که متغیرهای مهم برای مطالعات بعدی شناسایی می شوند، بر روشهای دیگر ترجیح داشته باشد. مطالعات همبسنگی همچنین در زمانی که امکان دستکاری متغیرها وجود ندارد نیز می تواند استفاده شود.

نکته آخر اینکه پژوهشهای همبستگی ممکن است هنگامی که موضوع پژوهش برای شناسایی متغیرهای پیش بین به کار می رود و برای آزمون کاربردهای عملی یک نظریه در شرایط واقعی انتخاب شوند؛ با وجود این باید توجه داشت که مطالعات همبستگی در برقراری روابط علی بین متغیرها توان ضعیفی دارد طرحهای شبه تجربی و طرحهای ترکیبی گاهی اوقات در مطالعات، برخی از متغیرهای همبستگی از قبیل جنسیت، میزان در آمد، مذهب، گرایش حزبی و یا میزان تحصيلات به عنوان متغیرهای مستقل به کار برده می شوند.

اما آنها در واقع با متغیرهای مستقل واقعی تفاوت دارند؛ چرا که در مطالعات همبستگی آزمودنیها در طرح آزمایش، از قبل به طور طبیعی و بدون دخالت آزمونگر به گروه خاصی اختصاص داده شده اند (مثلا فرد از قبل به گروه زنان با مردان تعلق دارد) یا از قبل به شرایط زندگی خاصی تعلق دارند (تحصیلات _ بالا، تحصیلات پایین، بی سواد و غیره).

اگر پژوهشگر با متغیرهای همبستگی از نوع یاد شده به عنوان متغیر مستقل رفتار نماید و داده هایش را بر همین اساس تحلیل کند، متغیر همبستگی در اینجا متغیر شبه مستقل و آزمایش مذکور اشبه آزمایش نامیده می شود، پیشوند شبه، در اینجا نمایانگر این است که متغیر با آزمایش تنها به چیز واقعی شباهت دارد.

اگرچه مطالعات شپه تجربی همانند مطالعات تجربی به نظر می رسند، باید این نکته را همواره به یاد داشت که آنها واقعا مطالعات از نوع همبستگی اند و نتایج آن نیز باید بر همین اساس تفسیر و تحلیل شود؛ برای مثال، اگر پژوهشی نشان دهد که عملکرد افراد در آزمون نوانش کلامی به طور معناداری با جنسیت رابطه دارد (در مجموع نمره زنان بهتر از مردان است)، یافته های مذکور ثابت نمی کند که تفاوتهای مشاهده ژنتیکی است.

عوامل دیگر مرتبط با جنسبت از قبیل انتظارات اجتماعی نیز می تواند رابطه مشاهده شده را تعدیل نموده باشد.

ضریب همبستگی با روابط به دست آمده از طریق پژوهشهای همبستگی متعارف به تنهایی هیچ رابطه علي يا عليني را تأیید نمی کند در طرحهای مطالعه موردی و تک موردی اغلب متغیرهای شبه مستقل با متغیرهای مستقل ترکیب می شوند که به این نوع طرحها، طرحهای ترکیبی گویند.

در طرحهای ترکیبی می توان آثار متغیر مستقل را به عنوان علت تفسیر کرد، ولی بازم هم نمی توان از متغیرهای شبه تجربی چنین استنباطی نمود.

طرحهای همبستگی مطالعات همبستگی به دنبال آزمون رابطه بین دو یا چند متغیرند تا مشخص کنند که آیا این متغیرها با یکدیگر همپوشانی، همبستگی یا رابطه دارند یا خیر؟

به این نوع _ مطالعات، مشاهده منفعل یا طبیعی نیز گویند که نقطه مقابل مطالعاتی قرار می گیرند که از روشهای فعال یا دستکاری تجربی استفاده می کنند.

در مطالعات همبستگی، پژوهشگران تعدادی متغیر را بر روی هر آزمودنی به منظور بررسی ارتباط بین آنها امتحان می کنند. با وجود این، اصطلاح طرح همبستگی کم و بیش باعث گمراهی می شود؛ چرا که در نگاه اول همبستگی چنین القا می کند که روابط بین متغیرها با استفاده از ضریب همبستگی، ارزیابی می شود.

اشکال ضرایب همبستگی در این است که تنها نوع رابطه بین متغیرها یعنی رابطه خطی را می سنجد، در حالی که ما آزمون روابط غیر خطی بین متغیرها را نیز زیر همین عنوان می آوریم (اگرچه این مورد در خصوص پژوهشگرانی که می خواهند توجهشان بیشتر به الگوهای خطی محدود سازند، کمتر دیده می شود).

از این رو شاید واژه طرحهای ارتباطی مناسب تر باشد تا طرحهای همبستگی، ولی با وجود این فقط برای هماهنگی با پیشینه و مشون پژوهش از واژه طرحهای همبستگی استفاده می کنیم. یکی از نمونه های بسیار معروف طرحهای همبستگی، مطالعه برآون و هریس (۱۹۷۸) در خصوص منشأ افسردگی است که در این پژوهش رابطه بين افسردگی زنان و تجربه وقایع استرس زای آنها و عوامل زمینه ساز آن (همانند صمیمیت کم با همسر و از دست دادن مادر قبل از ۱۱ سالگی) مورد نظر بوده است.

مطالعات همبستگی همچنین گاهی برای بررسی تفاوتهای فردی نیز به کار می رود، مثلا برای پیش بینی اینکه چه مراجعانی به مداخلات روان شناختی بهتر پاسخ می دهند. مطالعه این گونه همبستگیها یک گام مقدماتی برای تبیین علت محسوب می شود؛ بدین گونه که ممکن است یک نفر به طور مشخص دنبال این مسئله باشد تا بداند که در یک برنامه درمانی با مشاوره در چه کسانی تغییری انجام میشود و چگونه و چرا این تغییرات انجام می گیرد (یافتن عناصر مؤثر).

پژوهشهای ساخت آزمون نیز که به دنبال ساخت، ارزیابی با اصلاح _ مقیاسهای اندازه گیری اند، از هر دو طرحهای توصیفی و همبستگی استفاده می کنند.

ساخت یک مقیاس جدید در بر گیرنده آزمون اعتباره و اروایی» است که از چهار چوب همبستگی استفاده شود؛ در حالی که فراهم ساختن داده های هنجاری برای مقیاس، نوعی مطالعه توصیفی است.

مطالعات همبستگی می تواند به صورت مقطعی انجام شود که در آن غالبية تمامی مشاهدات به طور همزمان انجام گرفته و اطلاعات در یک مقطع جمع آوری و یا به صورت طولی انجام می شود که در آن اندازه گیریها در دو یا چند مقطع زمانی مختلف انجام می شود.

در مطالعات همبستگی ممکن است از روشهای آماری ساده همانند مجذور کای و ضریب همبستگی و با روشهای چند متغیری" همانند رگرسیون چندگانه ، تحلیل عاملی و روشهای لگاریتم خطی استفاده شود.

همچنین ممکن است در طرحهای همبستگی از فنون پیشرفته تری که به دنبال ترسیم ساخت زیرین مجموعه داده های پیچیده است، استفاده شود. از این فنون تحت عناوین مختلف همانند تحلیل مسیر"، تحلیل ساخت نهفته ، الگوی علی با الگوی معادله ساختاری " نام می برند (بنتلر، ۱۹۸۰؛ فینگر، ۱۹۸۷؛ هویل، ۱۹۹۱، کنی، ۱۹۷۹). این فنون برای ارزیابی اینکه الگوهای مفهومی ایجاد شده توسط پژوهشها با نظریه های قبل تا چه اندازه با داده های عینی همخوانی دارد، به کار می رود.

تحلیل مسیر در واقع هم روش تحلیل مفهومی است و هم شیوه ای برای آزمون الگوهای علی. چهارچوب این روش ابزار بسیار مفیدی برای طراحی پژوهش است و اگر شما در واقع هیچ گاه تحلیل مسیر را به طور رسمی تحلیل نمی کنید، باز _ هم استفاده از آن به شما کمک می کند تا الگوی نظری خود را ارائه دهید.

این روش همچنین برای مفهوم سازی نتایج مطالعات همبستگی نیز سودمند است. اساس تحلیل مسیر روایت مسئله به شکل نمودار یا فلوچارت است که در آن نشان می دهد که کدام متغیرها بر متغیرهای دیگر اثر می گذارند. نمونه هایی از انواع مختلف رابطه علی را که در سطور بعدی خواهیم آورد، به صورت نمودارهای تحلیل مسیر ساده ارائه شده اند.