نحوه طراحی و ساخت پرسشنامه و مقیاس روانشناسی

این گامی نیست که بتوان به راحتی برداشت، چرا که هم کاری است وقت گیر و مهم تر آنکه در پایان مطالعه چنانچه بخواهید نتایج پژوهش را منتشر سازید، انتشار مقاله ای که در آن ابزار جدید و ناشناخته استفاده شده باشد، کاری است بس مشكل.

با وجود این، از آنجایی که قلمروهای بسیاری وجود دارند که تا کنون اندازه گیری درست نشده اند و یا کارهای ضعیفی در آن حوزه انجام شده، بنابراین ساخت مقیاس در این خصوص خود به خود نوعی پژوهش متعارف و قابل قبول محسوب می شود. اغلب چنین اتفاق می افتد که کسی برای انجام پژوهش در خصوص مسئله خاصی وارد میدان می شود، اما به زودی در می یابد که مقیاس مناسب و خوبی برای سنجش سازه و متغیر مورد نظرش وجود ندارد.

بنابراین با تجدید نظر در طرح پژوهش آن را مجددا برای ساخت چنین مقیاسی تدوین می کند تجربه مشترک پژوهشگران حاکی از آن است که اغلب این نوع مطالعاتشان نسبت به پژوهشهای دیگر شان، به طور گسترده تری مورد استفاده و استناد دیگران قرار گرفته است).

چنانچه قصد دارید دست به ساخت مقیاس بزنید، تقریبا مراحل مختلف زیر را باید پشت سر بگذارید: 

1. جستجو در متون پژوهشی حوزه مورد نظر برای کسب اطمینان از فقدان مقياس مناسب برای سنجش متغیر مورد نظر.

ساخت اولیه مقیاس بر مبنای نظریه موجود و انجام مصاحبه های کیفی برای بررسی مقدماتی با تحلیل و بررسی پرسشنامه های موجود

٢. مقیاس ساخته شده را به طور تدریجی و گام به گام بر روی آزمودنیهای نزدیک و نزدیک تر به گروه نمونه مورد نظر (گروه آماج) مورد بررسی مقدماتی قرار داده، بر حسب نیاز و بر اساس نتایج به دست آمده آن را تغییر دهید و اصلاح کنید، باید پیش نویسهای متعددی از آن تهیه کرد و در اختیار گروههای مختلف گذاشت؛ مثلا پیش نویس اول که آماده شد، آن را به همکاران پژوهشی نشان دهید سپس آن را به دوستان یا همکاران دیگر نشان دهید و از آنان بخواهید که جمله بند بهای ناقص و یا اصطلاحات نامفهوم و گنگ را به شما یاد آور شوند. گروه سوم و چهارم شامل آزمودنیهای بالقوه است .

۳ قبل از انجام مطالعه اصلی بر روی نمونه بزرگ، بهتر آن است که پرسشنامه را بر روی یک نمونه کوچک ۲۰-۳۰ نفری برای برآورد اولیه (غیر رسمی اعتبار آن و احتمالا انجام یک تحلیل عوامل کوچک اجرا نمایید. این کار باعث می شود تا چنانچه سؤالی نامناسب بود و بایستی حذف یا اضافه گردد، پیش از اجرای اصلی مشخص شود.

۴. هنگامی که نسخه رضایت بخش مقیاس ساخته شد، با اجرای مقام پر روی گروه بزرگ آزمودنیها (مثلا بیش از ۱۲۰ نفر) آن را اعتباریابی کنید (گروه _ نمونه برای مطالعه اعتباریابی باید از جامعه ای که قصد دارید مطالعه اصلی را بر روی آنها انجام دهید یا گروههای مشابه آن انتخاب شده باشند). آنگاه می توانید خصوصیات سؤالات آزمون (مانند میانگین و انحراف استاندارد )، هماهنگی درونی و ساختار عاملی آن را بررسی نمایید. اجرای مقیاس برای دو بار متوالی بر روی عده ای از آزمودنیها برای برآورد اعتبار از طریق آزمون مجدد، از نمونه های بارز روشهای اعتباریابی است. 

۵. اگر اعتبار و ساختار عاملی مقیاس رضایت بخش باشد، آنگاه می توانید مطالعه مربوط به «روایی با روشهای مناسب را بر روی مقیاس انجام دهید (ر. ک.: فصل سوم). در مطالعه برآورد روایی غالبا همبستگی مقیاس با ابزار و ملاک یا سازه های دیگر محاسبه می گردد. برای برآورد «روایی افتراقی، مقباس جدید را همراه با یک یا چند مقیاس مشابه و موازی و همچنین یک یا چند مقیاس مخالف (به لحاظ محتوایی)، یعنی مقیاسهایی که منطقة تبایستی با مقیاس جدید همبستگی مثبت داشته باشند، اجرا نمایید.

مثلا اگر مقیاسی برای سنجش اضطراب اجتماعی ساخته اید، برای بررسی روایی آن می توان همبستگی آن را با مقیاسهای نگرانی و اضطراب کلی به عنوان مقیاسهای مشابه سنجيد. از آنجایی که بر اساس نظریه، اضطراب با اعتماد به نفس رابطه ای منفی دارد، لذا می توان از آزمون اعتماد به نفس برای به دست آوردن میزان اضطراب نیز استفاده کرد.

دربر آورد روایی، آزمون خوب معمولا با آزمونهای موازی همبستگی بالا و با آزمونهای مخالف عدم همبستگی با همبستگی منفی دارد طراحی پرسشنامه طراحی پرسشنامه شامل تصمیم گیری در خصوص موضوعاتی که باید تحت پوشش قرار گیرند، ترتیب و توالی آنها، نوشتن سؤالات و یافتن معیار پاسخ مناسب است. در اینجا در خصوص هر یک از موارد ذکر شده توضیح خواهیم داد.

در تمامی جنبه های طراحی پرسشنامه، قانون طلایی، مراقبت از پاسخگر ( آزمودنی) باید رعایت شود. به هنگام طراحی باید خود را جای پاسخگر قرار داده و از خود بپرسید: «تکمیل سوالات پرسشنامه ای این چنین چگونه تجربه ای است؟» تا جای ممکن پرسشنامه را ساده و طوری طراحی کنید که از خستگی و کلافگی آزمودنی اجتناب شود.

به عنوان بخشی از مطالعه مقدماتی بسیار خوب است که خود مؤلف پرسشنامه را یک بار بر روی خود اجرا نماید (که تجربه ای است بسیار سودمند) و از دوستانی که می توانند انتقادات سازنده ارائه دهند نیز خواهش کند که آن را با دید انتقادی یک بار جواب دهند. تلاش برای عدم ایجاد تنفر و بیزاری پاسخگر هاينان (آزمودنیها) نه تنها از دیدگاه کلی روابط انسانی مهم و معنادار است، بلکه به لحاظ علمی نیز به خوبی پذیرفته شده است.

چرا که افراد آزرده شده اطلاعات خوبی به شما نخواهند داد (یا شاید اصلا اطلاعاتی ندهند) و ممکن است حتی پرسشنامه را نیز دور بریزند پوشش و ترتیب ارائه موضوع پرسشنامه معمولا به چند قسمت با بخش فرعی تقسیم می شود که هر بخش نماینده موضوعات با متغیرهای مختلف است. نخستین موضوع قابل توجه این است که تمامی مفاهیمی که برای پاسخگویی به سؤالات پژوهش مورد نیاز است، بایستی به طور بسنده و کافی جمع آوری شوند.

به عبارت دیگر، مجموعه اطلاعات بایستی برای هر یک از سؤالات پژوهش جوابی در بر داشته باشد و یا هر یک از فرضیه ها را در معرض آزمون قرار دهد. هنگامی که این مسئله تحت پوشش قرار گرفت، موضوع بعدی این است که جنبه های مختلف موضوع مورد نظر را به چه ترتیبی در پرسشنامه وارد سازیم. معمولا بهتر است که از سؤالات ساده و غیر تهدید آمیز شروع کنیم تا همه _ پاسخگرها بتوانند به آن پاسخ دهند (دیلم، ۱۹۷۸).

این نوع سؤالات پاسخگر را درگیر کرده و به ایجاد رابطه با آنان کمک می کند. چرا که حتی پرسشنامه های کتبی نیز نوعی رابطه بین فردی است. سوالات مربوط به مشخصات فردی (سن، جنسیت، وضعیت تأهل و غیره) معمولا باید در انتهای پرسشنامه آورده شود، چرا که بهتر است پرسشنامه با سؤالات مربوط به موضوع مصاحبه مطالعه آغاز گردد و مصاحبه های ساختمند ممکن است از روی آورد معروف به اتمرکزگراه حرکت از پیرامون به سوی مرکز) پیروی کنند.

بدین معنا که از حوزه عمومی و گسترده شروع کرده و به تدریج حوزه مورد نظر را باریک تر و باریک تر کنند و به جزئیات ریز تر بپردازند. این روش خطر القای نگرش و دیدگاه خاصی به پاسخگر و تأثیر گذاری بر جوابها را کم می کند. مصاحبه غالبا با سؤالات باز شروع می شود و کم کم در جهت تأكيد بر موارد خاص با سؤالات بسته پیش می رود.

جورج گالوپ به نقل از شیتزلي، ۱۹۸۳)، نظر سنج مجرب و ورزیده، برای پژوهشهایی که قصد سنجش افکار عمومی را دارند، چنین پیشنهاد می کند:

1) اول در خصوص آگاهی با علم فرد در خصوص موضوع مورد نظر پرس و جو کنید ( آیا در این خصوص اطلاعی دارد یا خیر؟)؛

2) سپس در مورد علاقه یا دلبستگی او به موضوع بپرسید

۳) نگرش و بازخوردشان نسبت به موضوع؛

۴) دلایلشان برای این نوع نگرش (چرا این نظر را دارند ؟)؛

۵) در خصوص فوت دیدگاههایشان تا چه اندازه این دیدگاه را درست می دانند؟) از آنها سؤال کنید جمله بندی سؤال پس از آنکه موضوعات مورد نظر به خوبی تحت پوشش قرار گرفت، گام بعدی نوشتن سؤالات انفرادی با مواد آزمون است.

جمله بندی هر سؤال از اهمیت اساسی برخوردار است.

سادمن و بردبرن (۱۹۸۲) در کتاب خود تحت عنوان طرح سوالات اهمیت جمله بندی سؤالات را در قالب یک تمثیل به شکل زیر نشان داده اند .

اهمیت جمله بندی صریح و دقيق سؤال را می توان در یک مثال بسیار معروف مشاهده نمود. دو کشیش از دو فرقه مختلف م حی یکی دومینیکن و دیگری کاتولیک در خصوص اینکه آیا سیگار کشیدن و دعا خواندن در یک زمان (به طور همزمان) گناه است یا خیر با یکدیگر بحث می کردند.

پس از مدتی که به هیچ نتیجه ای نرسیدند، تصمیم گرفتند تا هر یک به نزد مرجع بالاترش رفته و از او استفتا نماید. هفته بعد آن دو یکدیگر را مجددا ملاقات کردند. کشیش دومینیکن پرسید: خوب! نظر مرجعنان چه بود؟ کاتولیک جواب داد: «او گفت اشکالی ندارد. کشیش دومینکن گفت: «خنده دار است چون مرجع من گفت که این عمل گناه است، کشیش کاتولیک در این موقع گفت: شما چه سؤالی از مرجعنان پیر سید بد؟ او گفت: از او پرسیدم که به هنگام دعا خواندن، آیا می توانیم سیگار هم بکشیم؟ کاتوليک گفت: «اوه! من از مرجعم پرسیدم که آیا هنگامی که سیگار می کشیم، اشکالی ندارد که دعا هم بخوانیم؟، (ساد من و بردبون، ۱۹۸۲، ص ۱)

همچنان که در مثال بالا به وضوح دیدیم، جمله بندی سؤال بسیار مهم است. از این رو، رعایت یکسری اصول اساسی که در زیر می آید) لازم و سودمند خواهد بود. 

بی طرفی. زبان سؤال نبایستی سوگیرانه و جهت دار باشد، یعنی نباید پاسخ خاصی را القا کند، معمولا خطاهای احتمالی به شکل سؤالات هدایت کننده در می آیند (سؤالاتی که ختی و بی طرف بوده و پاسخی را القا می کنند. مانند سؤالاتی با پیش فرضهای تلویحی (فرضهای نهفته که بر مند و دیدگاه پرسشنامه تأکید می کند) و کلمات با عبارات باردار (عباراتی که رنگ و بوی هیجانی داشته و به صورت خودکار احساس تأیید یا رد خبری را القا می کند). نمونه هایی از این گونه سؤالات مسئله دار را می توان در زیر دید آیا فکر می کنید که .....؟» و «آیا فکر نمی کنید که ...؟، این نوع سؤالات پرسشهای رهنمودی یا هدایتگر است که پاسخهای «بله» یا «خبر» را به دنبال دارد. چه موقع از کتک زدن پسرتان دست برداشتید؟» این سوال نمونه ای پیش پا افتاده از یک پیش فرض تلویحی است.

در بطن این سؤال این فرض نهفته است که پاسخگر پسرش را کتک می زده است؛ از این گونه سوالات بایستی اجتناب شود. با وجود این، گاهی پیش می آید که وقتی به پاسخگر اجازه داده می شود تا صادقانه حرف بزند، پیش فرضهای تلویحی برای عادی نشان دادن رفتار سودمند و مؤثر واقع می شوند، مثلا در مطالعه بر روی مواد مخدر ممکن است گاهی اوقات از این گونه سؤالات استفاده شود: «اولین باری که از مواد مخدر استفاده کردید، چند سالتان بود، به جای پرسیدن این سؤال که آیا هرگر از مواد مخدر استفاده کرده اید؟ و یا در حال حاضر چه نوع دارویی استفاده می کنید؟ به جای «آیا هرگز دارویی استفاده کرده اید؟» با طرح سؤال به این شکل، مصرف دارو (مواد مخدر را امری عادی تلقی کرده، به فرد اجازه می دهید تا صادقانه در خصوص تجاربش گفتگو کند و هر چند وقت یک بار معمولا به مشاور ارجاع داده می شوید، این سؤال به طور ظریف وزیر کائهای یک پیش فرض تلویحی است.

فرض سؤال بر این است که پاسخگر به مشاور ارجاع می شود. بهتر است که به این سؤال قيد اگر چنانچه تا به حال ارجاع شده اید» را بیفزاییم با اینکه اصلا دو سؤال مستقل طرح کنیم: «آیا به مشاور ارجاع داده شده اید؟ اگر جواب بله است، «چطور و هر چند وقت یکبار چرا بیشتر به مشاور مراجعه نمی کنید؟ این سؤال بر این فرض است که نیاز است فرد به مشاور مراجعه کند (ارجاع به مشاور لازم است، بهتر است سؤال به این شکل مطرح شود: چه عواملی در تصمیم گیری برای مراجعه شما به مشاور مؤثر بوده است؟ معمولا هر چند وقت یکبار از پای در آمده و به گریه می افتید؟» واژه فروپاشی و از پای در آمدن یک وازه باردار است که به گریه افتادن معنی منفی می دهد.

در این مورد خاص به سادگی می توان واژه از پای در آمدن» را از جمله حذف نمود که هیچ ضربه ای هم به سازه سؤال نمی زند و به طور عادی در خصوص گریستن سؤال کرد، بدون اینکه هیچ بار منفی یا مثبتی به آن نسبت دهيم وضوح و سادگی .

در جمله بندی سؤال بهتر است که از زبان روزمره ساده و واضح و لحن محاوره ای استفاده شود. در نگارش سؤال باید مراقب بود که از _ واژگان و عباراتی استفاده شود که نیازمند مطالعه زیاد و با خزانه لغات وازگان پیشرفته نباشد، به ویژه سعی کنید که از اصطلاحات روان شناختی اجتناب کنبد بسیار خوب است که از افراد غیر روان شناسی بخواهید تا یک بار سؤالات پرسشنامه را مطالعه کنند و اگر به موردی برخوردند، آن را گوشزد نمایند).

غالبا روان شناسان در مراوداتشان از واژگان تخصصی فنی بوفور استفاده می کنند، غافل از اینکه افراد جامعه را به خوبی معنای دقیق آن را نمی فهمند با آنکه چنین واژگانی به طور کلی برایشان غریب است. این دلیل دیگری است بر ضرورت انجام مطالعه مقدماتی پرسشنامه بر روی مردم عادی و دقت و روشنی، عدم دقت باعث ایجاد ابهام می شود، مثلا طرح این سوال که آیا هیچ گاه مشکلات هیجانی داشته اید؟».

عبارت مشکلات هیجانی برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد، بنابراین بهتر است آن را تعریف نموده و یا از واژه دیگری استفاده کنید، از طرف دیگر، شما می توانید عبارت را همان گونه که هست، در پرسشنامه قرار دهید و اگر خواستید آن را برای تفسیر شخصی افراد از عبارت مورد نظر باز بگذارید آیا از درد کمر رنج می برید؟ در چنین مواقعی بهتر آن است که یک محدوده زمانی برای آن در نظر بگیریم، مثلا در چهار هفته گذشته آیا از درد کمر رنج برده اید؟» و همچنین بهتر است که منطقه بدنی را به طور خاص و شاید با یک دیاگرام با با یک شکل نشان دهیم نک سؤال یا سؤالات منفرد. بهتر است که در هر زمان یک چیز پرسیده شود.

سؤالات دو بخشی همواره مشکل آفرین است، مثلا سوالاتی که دو بخش مستقل دارند: «آیا از دوره عملی کارورزی و تجربیات آخرین کار آموزی ات رضایت داشتی؟.

در اینجا پاسخگر می تواند از دوره عملی کارورزی رضایت کافی داشته باشد، اما تجربیات رضایت بخش نداشته باشد. آیا از کار آموزی ات خشنود بودی با اینکه مشکلاتی را در بر داشت» دو قسمت این سؤال مانع الجمع نیستند. پاسخگر می تواند از کار آموزی اش رضایت داشته باشد، هر چند با مشکلاتی توأم بوده است. با بیان این عبارت: برای اطمینان از اینکه بیماران داروها را به درستی استفاده می کنند، بایستی به روان پزشکان قدرت و امکان انجام درمان اجباری داده شود.

در اینجا پاسخگر می تواند با دلايل ضمنی فرض اولیه جمله مخالف باشد، ولی با معنای کلی جمله مواقق باشد. اختصار، سؤالات هرچه کوتاه تر باشد، بهتر است. در پرسشنامه همواره سؤالات کوتاه ارجحیت دارد. معمولا برای مردم پردازش جملات چند گزارهای بسیار مشکل است، بنابراین تا جای ممکن بایستی از جملات بلند و چند گزارهای اجتناب کرد. 

ساخت مقیاس پاسخ مقياس درجه بندی مقیاسی است که در آن پاسخگر به انواع مختلف سنجش و برآوردهایش ارزش عددی می دهد. مقیاسهای گوناگونی وجود دارند همانند مقياسهای ترستون، مقياس رتبه بندیها و غیره (نونالی، ۱۹۷۸). در اینجا ما به طور گذرا مقیاسی که بیشتر استفاده می شود یعنی مقیاس لیکرت را بازبینی می کنیم .

مهم ترین ملاحظاتی که در ساخت مقیاسهای درجه بندی باید مد نظر قرار گیرند عبارت اند از: تعداد نقاط مقیاس یا تعداد درجات. تعداد نقاط مقیاس می تواند از ۲ به بالا باشد (مقياسهایی که دو گزینه دارند به مقیاسهای «دو ارزشی با دو مقوله ای معروف اند و مقیاسهایی که ۳ با بیش از ۳ گزینه دارند، چند گزینه ای، گویند).

در انتخاب تعداد مشخصی از پاسخها ممکن است دلایل منطقی خاصی وجود داشته _ باشد. مثلا برخی از سوالات به وضوح پاسخ بله یا خیر دارند، با وجود این مسلم است که تعداد نقاط و مقیاس پاسخ بایستی توسط محقق و با توجه به منطق پژوهش تصمیم گیری شود. مسائل مهم در این زمینه عبارت اند از .. اعتبار آزمون با افزایش تعداد نقاط مقیاس، افزایش می یابد (نوتالی، ۱۹۷۸)، اگر چه به نظر می رسد زمانی که تعداد نقاط از ۵ نقطه (درجه) بیشتر می شود از میزان اعتبار کاسته می شود (ليسيتر و گرین، ۱۹۷۵).

علاوه بر این برای اغلب مردم تمایز بین نقاط وقتی از ۷ نقطه با درجه بیشتر می شود مشکل است .

۲. روی هم رفته مردم اغلب از دو انتها با دو نقطه حداکثر پایین و بالای مقياسها اجتناب می کنند، پدیده ای که به گرایش به مرکز معروف است؛ به این معنی که بهتر است حداقل ۵ نقطه با رتبه سنجشی داشته باشید، چرا که در غیر این صورت پاسخهایی که دریافت خواهید نمود، اکثرا حول و حوش میانه خواهد بود. مردم اغلب از پاسخ دادن به او ۴ اجتناب می کنند، در نتیجه به ۳ یا ۲ نمره خواهند داد که در آن صورت تفکیک و تشخیص بین پاسخگران بسیار مشکل و شاید هم غیر ممکن خواهد بود. 

۳. به جای استفاده از نقاط سنجشی مجزاء روی آورد دیگر این است که از پاسخگر بخواهیم تا بر روی یک خط ۱۰ سانتی متری، که از صفر تا ده درجه بندی شده است، میزان موافقت خود را نشان دهد. ایک مقیاس دیداری) استفاده از این نوع مقیاس بسیار متعارف است و در پژوهشهای مربوط به اضطراب، افسردگی، خلق، درد و غیره برای اندازه گیری روزانه پدیده مورد نظر استفاده می شود. به خصوص کلینیک این مقیاس کاربرد بهتری دارد، چرا که به طور ساده و بدون صرف وقت زیاد خلق، میزان اضطراب، نگرانی، استرس و غیره را _ می توان به طور مستقيم سنجید. بدین صورت که از فرد خواسته شود تا میزان اضطر ایش را در هر جلسه در یک مقیاس ۰ تا ۱۰ روی خط نشان دهد که این مقایسه گزارشات هفتگی را نیز آسان می سازد.

در پژوهشهای مربوط به درد نیز برای اندازه گیری شدت تجربه درد در آزمودنی، از این مقیاس می توان استفاده نمود (پیرس، ۱۹۸۳) یک قطبی با دو قطبی. مقیاسهای پاسخ می توانند یک قطبی با دو قطبی باشند. یک مقیاس یک فطبی فقط یک سازه دارد که دارای درجات مختلف است؛ برای مثال، مقیاسی که شدت درد را می سنجد، بایستی طیفی از فقدان هر نوع درد، نا ادرد غیر قابل تحمله را در بر داشته باشد. یک مقیاس دو قطبی در هر یک از پایانه ها با در هر طرف واجد توصیف کنندگان متضاد است (مثلا در یک انتها کاملا فعاله و در انتهای دیگر کاملا منفعل).

مقیاسهای طرف موافقت» و «شادمانی، دو قطبی و دیگر مقیاسها یک قطبی اند از نقطه میانی ، ممکن است مقیاسهای دو قطبی دارای نقطه میانی باشند که نماد انتخابی نمی دانم»، «مطمئن نیستم اما «بی طرف» یا نه این و نه آن است.

به عبارت دیگر، این مقياسها ممکن است واجد گامهای فرد (1، 3، د. .) یا زوج (۲، ۴، ۶، ....) باشند.

و بحثی که بر سر نقطه میانی وجود دارد این است که عده ای معتقدند مردم معمولا در خصوص هر مسئله یک نظر دارند، این طرف با آن طرف، اگر شما کسی پافشاری کنید نظرشان را بیان می کنند؛ اما اگر برایشان راه گریز بگذارید (نمیدانم )، مطمئن نیستم، آنگاه از اظهار نظر اجتاب می کنند. این روش به انتخاب اجباری معروف است؛ مثلا آیا با عبارت زیر موافقید یا مخالف؟ از آنجایی که انتخاب اجباری، پاسخ دهندگان را به دو گروه اظهار نظر مثبت و اظهار نظر منفی تقسیم می کند، تحلیل اطلاعات آسان تر می شود. با وجود این، به نظر می رسد که اگر جمله بندی سؤال خوب باشد، کمتر با پاسخهای میانه رو به رو خواهیم شد. _ موافقت با هر یک از عبارات تیر تا چه میزان موافق یا مخالفيد؟  کاملا با کمی تو مخالفت کمی نسبتا مخالف مخالف مخالف ته مواقی موافق موافق کاملا موافق فراوانی هر چند وقت یکبار شما ؟ هرگز به ندرت گاهی اوقات خیلی اوقات بسیار زیاد میشه کمیت نسبت درجه و نیرومندی چقدر؟ ( چه مقدار ۷) ، کمی ۲- متوسط . خیلی . خیلی کم . مقداری ۳. خیلی زیاد

نمونه هایی از واژگان مرجع برای مقیاسهای لیکرت توجیه اصلی برای داشتن نقطه میانی آن است که ابی طرفی، نشان دهنده نوعی داوری و سنجش واقعا متفاوت از دیگران است و اجازه ندادن به آزمودنی برای ارائه نظرش به عنوان بی طرف توعی اعمال زور و اجبار است. مجموعه پاسخها، مجموعه پاسخها در اینجا به معنی گرایش افراد به پاسخ دهی به سؤالات به طریقی است که عملا ربطی به محتوای آنها ندارد (آناستازی، ۱۹۸۲؛ بردبرن، ۱۹۸۳) که این گرایش ممکن است در جای خودش به عنوان متغیرهای شخصی مفهوم سازی شوند. با این حال بیشترین مواجهه با پدیده مجموعه پاسخها، موضوع خشنودسازی و جامعه پسندی است .

گردآوری پرسشنامه و نگاه به جلو پس از طراحی سؤالات و مقیاس پاسخها، در پایان، سؤالها را گردآوری و جفت و جور می کنیم.

برخورداری از امکانات تایپ و چاپ خوب، همانند برنامه های رایانه ای و نرم افزارهای گرافیکی می تواند به تدوین پرسشنامه با شمایلی جذاب و خوانا کمک فراوانی نماید. وضوح و اندازه متناسب حروف و فاصله بین خطوط در راحت خوانی پرسشنامه بسیار مهم است. شاید در اینجا بد نباشد بار دیگر تکرار کنیم که در جفت و جور کردن پرسشنامه و تدوین شکل نهایی آن مراقبت از پاسخگر» بایستی در اولویت قرار گیرد. یکی از جنبه های این مراقبت آن است که موضوعات به ترتیب منطقی ردیف شوند و گذار از هر موضوع به عنوان الگو تا جای ممکن با آرامی انجام گیرد.

چیزهای ساده ای همانند معرفی هر بخش با عباراتی چون حالا می خواهم در خصوص ... از شما سؤال نمایم ... می تواند کار پاسخگر را آسان تر نماید. قبل از تدوین طرح نهایی پرسشنامه در خصوص تحلیل اطلاعات خوب فکر کنید. شاید بخواهید در پرسشنامه دستورالعمل کدگذاری رایانه ای برای نمره دهی رایانه ای را چاپ کنید.

در صورت امکان، یک تحلیل سریع انجام دهید تا سؤالات اصلی پژوهشی تان را با یک مطالعه مقدماتی بر روی یک نمونه کوچک آزمون کنید. هر چند در خصوص نمونه گیری و حجم نمونه در فصل هشتم بحث خواهیم کرد، بهتر است در خصوص مطالعات پیمایشی که از طریق پست انجام می گیرد، به مسائل خاصی اشاره نماییم. در پرسشنامه های پستی باید حدود ۶۰ درصد جوابها باز _ گردد؛ اما برای افزایش پاسخهای اولیه یادداشت یاد آوری بفرستید (دیلمن، ۱۹۷۸).

این نکته را به خاطر داشته باشید که افرادی که پاسخ پرسشنامه را می فرستند، معمولا معرف جامعه آماج نیستند. چنین افرادی غالية سواد بیشتر، فرهنگ بالاتر و انگیزه بهتری دارند. برای مفهوم سازی اینکه چه چیزی باعث سو گیری با جهت گیری می شود، این سؤال را از خود بپرسید که چرا برخیها پرسشنامه را پر نمی کنند؟

گاهی اوقات می توان سوگیری را از طریق مقایسه افراد پاسخ دهنده با افرادی که پاسخ نداده اند در متغیرهای اصلی برآورد کرد؛ به عنوان مثال در تحقیق رضایت خاطر مراجع باید بررسی کرد که آیا مراجعانی که پرسشنامه مربوط را پر کرده اند، در شدت مشکل با طول جلسه درمان با کسانی که پرسشنامه را پر نکرده اند، تفاوت دارند یا خیر، ادغام و یکپارچه سازی روشهای خودسنجی کیفی و کمی لازم است مجددا تکرار نماییم که جداسازی مصاحبه و پرسشنامه کتبی (روشهای کیفی و کمی از یکدیگر به منظور آموزش انجام گرفته و هیچ نوع هدف عملی را در نظر نداشته است.

از دیدگاه این کتاب، هر چهار ترکیب روشهای مذکور کاربردهای خاص خودشان را دارند. در عمل امکان قرار دادن پرسشنامه های کیفی در داخل مصاحبه های شفاهی و ترکیب سؤالات باز با سؤالات بسته در یک مصاحبه با پرسشنامه مشخص وجود دارد. بهتر است که آغاز و پایان مصاحبه ها با سؤالات باز انجام گیرد.

سؤالات باز در ابتدای مصاحبه این شانس را به پاسخگر میدهد تا قبل از آنکه در چهار چوب و محدوده مورد نظر محقق قرار گیرد، آنچه می خواهد بگوید. سؤالات باز در پایان مصاحبه نیز این امکان را به او می دهد که چنانچه نکته ای را در چهار چوب مصاحبه مطرح نکرده یا به اندازه کافی به آن نپرداخته است، مطرح کند.