این تکانه های احساسی در وجود ما قدرتی توارثی دارند و واکنش هایی غیر ارادی و بی درنگ را در ما بر می انگیزند.
اگر زمان احساس همدلی تا بروز واکنش عملی نسبت به موضوع، تا این حد کوتاه و غیرارادی است، دلیل آن مدارهایی هستند که به این زنجیره خاص اختصاص یافته اند. به محض احساس ناراحتی، تمایل به کمک در وجود آدمی پدید می آید.
هنگامی که صدای جیغی ناشی از وحشت به گوش ما می رسد، این جیغ قسمتهایی را در مغز ما فعال می سازد که چنان وحشتی را تجربه کرده اند. در عین حال بخش پیش حرکتی کورتکس نیز فعال می گردد که نشان دهنده آمادگی ما برای واکنش است.
به همین ترتیب با شنیدن صدای قصه گویی، که با صدایی گرفته، داستانی غمگین را تعریف می کند کورتکس پیش حرکتی شنوندگان (که هدایت حرکات آنها را به دست دارد) به همراه آمیگدال و مدارهای مرتبط با اندوه فعال می شوند.
سپس این بسیج همگانی به قسمت حرکتی مغز - که محل آماده شدن پاسخ های آنهاست - علامت میدهد تا کارهای مربوط را انجام دهند. دریافت اولیه ما موجب آمادگی ما برای عمل کردن می شود: دیدن، ما را برای عمل کردن آماده می سازد.
شبکه های عصبی مربوط به ادراک و عمل کردن، دارای رمزهای مشترک مغزی هستند. این رمزهای مشترک موجب می گردند آنچه که درک می کنیم تقریبا بلافاصله به واکنشی متناسب با آن منجر گردد. دیدن یک حالت عاطفی خاص، شنیدن یک لحن صدا و با توجه به یک موضوع، بی درنگ سلول های عصبی مورد نظر آن پیام را فعال می سازد.