حتی بعضی از آنها در خصوص ریاضیات یک فوبیا (ترس مرضی) و درماندگی آموخته شده ای را پرورش می دهند و از انجام دادن محاسبات و حل مسائل به صورت ذهنی وحشت دارند (باكستون ۱۹۹۱ ، وان ۱۹۹۴) انتقاد شدیدی را به نحوه آموزش ریاضی وارد می کند مبنی بر این که در آموزش ریاضیات آن قدر کوتاهی شده که دانش آموزان برای یادگیری آن هیچ انگیزه ای ندارند. آن را نمی فهمند و از آن احساس لذت و موفقیت نمی کنند. او اشاره می کند که بسیاری از افراد باهوش، بعد از به طور میانگین ۱۵۰۰ ساعت آموزش در طول ۱۱ سال تحصیل در مدرسه، همچنان ریاضیات را به عنوان موضوعی می دانند که در آن هیچ استعدادی ندارند. بیزاری و نفرت آنها از این موضوع تا بزرگسالی هم ادامه پیدا می کند. با این وجود شواهد قانع کننده ای وجود ندارد (با چند مورد استثنا) که مشکلات آنها ناشی از نقایص ادراکی یا شناختی است. چند مورد استثناء دانش آموزان مبتلا به ناتوانایی های یادگیری ذاتی هستند (محاسبه پریشی)، که شاید بر روی حدود ۴ درصد از جمعیت تأثیر گذاشته باشد (کالول ۲۰۰۳، مایکلسون ۲۰۰۷). مطابق نظر لندرل و همکاران (۲۰۰۴)، محاسبه پریشی به دلیل وجود یک نقص مغزی ایجاد می شود که به شکل مشخص بر پردازش های عددی اثر می گذارد و به دلیل ضعف در سایر فرآیندهای شناختی مانند توجه، حافظه یا ادراک نمی باشد. گزارش شده است که تقریبا ۳۵-۴۰ درصد دانش آموزان مبتلا به مشکلات ریاضیات هستند (موسسه تحقیقات آمریکا ۲۰۰۶ ، بدیهی است که محاسبه پریشی تنها در بخش اندکی از این جمعیت گزارش شده است. مابقی افراد، احتمال دارد که محتوای برنامه درسی و روش های تدریس استفاده شده علت شکست آنها در یادگیری است.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
بررسی رابطه نقص شناختی و مشکلات خواندن با اضطراب ریاضی در دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر ...