در داخل هریک از این مناطق باز منطقه های کوچکتری وجود دارند که خود شامل یک کشور یا چند کشور می شوند.
این مناطق خود را محق می دانند که جهت حفظ ارزش ها و سابقه فلسفی منحصر به فرد خود روان شناسی قومی مخصوص خود را داشته باشند.
زیرا روان شناسی های قومی در سراسر جهان جهت مورد توجه قرار دادن نیازهای سیاسی، مذهبی و اجتماعی افراد و نیز فرهنگ هایی که افراد به آنها تعلق دارند به وجود می آیند.
روان شناس های قومی به وجود آمده در حوزه های مربوط به فرهنگ های خود و آن جنبه از زندگی شان که نیاز به مطالعه دارد متمرکز می شوند.
ولی این شامل بخش های مشخصی از روان شناسی می شوند. به عبارت دیگر برخی از موضوعات روان شناسی شدیدأ وابسته به فرهنگ هستند، برای نمونه می توان به موضوعات مربوط به ارتباطات بین فردی اشاره کرد.
اما بخشی از مطالعاتی که در حوزه روان شناسی قرار می گیرند وابسته به فرهنگ نیستند و شاید بتوان به صورت حاشیه ای، این موضوعات را تحت تأثیر فرهنگ و جامعه دانست.
به عنوان نمونه ای روشن از این موضوعات می توان به برخی موضوعات مورد بحث در حوزه های روان شناسی زیستی اشاره کرد.
مثل بررسی اثرات داروهای روان گردان بر رفتار، یا مطالعه اثر آسیب های مغزی بر روی اعمال مغز.
بنابراین به صورت اولیه باید انتظار داشت که موضوعات مورد مطالعه در روان شناسی را میتوان در روی پیوستاری فرض کرد که در یک انتهای آن موضوعات خالص و کاملا نابسته به فرهنگ، و در انتهای دیگر موضوعات کاملا وابسته به فرهنگ قرار می گیرند.
به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که در روان شناسی انواع موضوعات مختلف وابسته به فرهنگ و غیروابسته به فرهنگ مطرح هستند.