خودهای ممکن، ادراکاتی آینده محور از خویشتن هستند که شامل خودهای مثبت یا انتظاری (برای مثال، خود جذاب، خود دارای عزت نفس) و نیز خودهای منفی یا اجتنابی (برای مثال، خود شکست خورده، خود ناسالم) می باشند.
خودهای ممکن بازنمایی های ذهنی هستند که برنامه ها و راهبردهای کنترل رفتاری به منظور دستیابی به هدف را شامل می شوند ( آلویس، هنیگان و ليئونگ، ۲۰۰۱؛ والی و ردینگ، ۲۰۰۱).
که از یک جهت به عنوان برنامه های کاری برای رسیدن به هدف (والی و ردینگ، ۲۰۰۱) عمل می کنند و منابع انگیزشی مهمی نیز هستند. عوامل نظری خودهای ممکن خودهای ممکن مشوق های رفتار بعدی هستند، زیرا باعث می شوند فرد تمایل بیشتری به ادامه یا اجتناب از آن کار) داشته باشد (اویسرمان و مارکوس، ۱۹۹۰).
به گفته مارکوس و نوریوس (۱۹۸۶)، خود خواهان یا انتظاری و خود ممکن یا اجتنابی، رفتار و شناخت را معنا کرده و فرد را در جهت ادامه در مورد خود خواهان) و یا ترک (در مورد خود اجتنابی) آن رفتار سوق می دهد.
در چارچوب های گسترده تر انگیزه که در حیطه تمرین به کرات بکار می رود، خودهای ممکن منجر به احساس خودکارآمدی (باندورا، ۱۹۹۷)، تأثیر گذاری و شایستگی (اکس و ویگفیلید، ۲۰۰۲: هارتر، ۱۹۷۸)، و کنترل (کارور و شایر، ۱۹۸۲) می شوند، همچنین رفتارهای سلامتی مختلفی را نیز در پی خواهند داشت مانند فعالیت بدنی.