در مواردی که یادآورهای واقعهی آسیب زا آن قدر تعميم يابند که همه چیز را در برگیرند، از آن جا که اجتناب یک راهبرد مدیریتی استرس طولانی مدت است، وقتی اجتناب در حفاظت کودکان از غوطه ور شدن در هیجانات منفی ناموفق باشد، کودکان ممکن است دچار کرختی هیجانی، یا در موارد شدیدتر، دچار حالت تجزیه شوند.
بحثهای اخیر بر این موضوع متمرکز است که آیا اجتناب (رفتارهای ارادی) و کرختی (پاسخ های غیرارادی خود کار را می توان به دو دسته مجزا از نشانه های اختلال استرس پس از سانحه» درنظرگرفت؟
رفتارهای مرتبط با تجربه واقعهی آسیب زا ممکن است در اثر الگوپذیری از مهاجم یا برقراری رابطه آسیب را با مهاجم نیز ایجاد شوند.
وقتی کودکان در خانه و اجتماع آزارگر یا خشن بزرگ می شوند که در آن جا فرصتهای زیادی برای مشاهده و یادگیری رفتارهای نابهنجار و راهبردهای مقابله ای وجود دارد؛ الگوپذیری شکل می گیرد. آنها ممکن است مشاهده کنند که چنین رفتارهایی بارها با پاداش هایی همراه است.
مثلا کودکی که تجربه آزار جسمی و خشونت خانگی دارد ممکن است به اشتباه نتیجه بگیرد که خشم و آزار، راه های مورد قبول مقابله با ناکامی هستند. همچنین اگر این کودک مشاهده کند که والد آزارگر از این طریق بر فعالیت های خانواده، قوام هیجانی ، اموال و سایر عوامل، اعمال کنترل می کند، در حالی که والد صدمه دیده پی درپی آسیب می بیند و ناتوان است، نتیجه می گیرد که خشونت، رفتاری مؤثر و پرفایده است.
رفتارهای جنسی نیز در حین سوءاستفاده جنسی، ممکن است از طریق الگوپذیری آموخته شوند به خصوص اگر کودک آزاردیده به این نتیجه برسد که این رفتارها مزایایی دارند (به واسطه قدرتی که به فرد متجاوز - در طول سوءاستفاده - میدهد یا به دلیل آن که متجاوزان از لحاظ بدنی تحریک می شوند)، ممکن است رفتارهای جنسی تداوم پیدا کنند.