در کودکان کم سال تر، محتوای این کابوس ها ممکن است مربوط به حادثه ی ثروماتیک ثباشد و به موضوعات ترسناک دیگری مرتبط باشد؛ شکل گیری ترسهای جدید بدون رابطه آشکار با واقعه آسیب زا به جز نزدیکی زمانی، ممکن است در کودکان بسیار کوچک، یکی از نشانه های اختلال استرس پس از سانحه محسوب شود.

علاوه بر ترسهای خاص، اضطراب منتشر، کودک را به سمت احساس ناامنی و گوش به زنگی افراطی می برد؛ حالت آماده باشی که فرد بتواند خودش را در برابر شوکه شدن ناشی از واقعه ی بعدی محافظت کند.

این احساس قریب الوقوع بودن خطر بروز واقعه آسیب زا (انگار شمشیر دامكلیوس روی سر او است) ممکن است به توانایی کودکان در پرداختن به فعالیت های معمول متناسب با سن خود آسیب بزند و ممکن است موجب پذیرش مسئولیت هایی از سوی کودک شود که کاملا فراتر از سطح پختگی معمول اوست اضطراب کلی ممکن است به این امر منجر شود که کودک، رفتار والد گونه داشته باشد یا تلاش کند تا برای آن که تهدیدهای بالقوه را در آینده از خود دور کند، کاملأ بی نقص رفتار کند.

شکل گیری نوعی گوش به زنگی همیشگی نسبت به سرنخ های تهدید و سایر رفتارهای اضطرابی با سازگاری طبیعی تداخل دارد و ممکن است به ایجاد اختلال اضطراب منتشره و دیگر اختلالات منجر گردد. گاه اوقات کودکان پس از یک واقعه آسیب زا به افسردگی دچار می شوند که ممکن است در پاسخ به از دست دادن ناگهانی اعتماد به دیگران و جهان پیرامون به وجود آید (مثل از دست دادن اعتماد با امید به آینده).

بسیاری از کودکان آسیب دیده، همزمان فقدانهای دیگری را نیز تجربه می کنند؛ مثلا کودکی که با خودرو تصادف کرده، ممکن است به طور موقت یا همیشگی عضوی از بدن خود را از دست داده باشد یا به بدشکلی هایی دچار شود.

کودکی که مورد آزار جنسی قرار گرفته، ممکن است بکارت خود را از دست داده باشد یا صدمات تناسلی دردناک دیگری را تجربه کرده باشد. آتش سوزی یا بلایای طبیعی ممکن است به از دست دادن وسایل شخصی کودک، خانه، یا حتی افراد محبوب او منجر شود.