این رویکرد مراجع را بدون توجه به تاریخ زندگی و چهارچوب فرهنگی و اجتماعی پیرامون او در نظر میگیرد رویکردهای سنتی مشاوره، مانند مشاوره مراجع محور، مشاوره شناختی، رفتاری یا روان نمایشگری نسبت به زمینه های گسترده محیطی و اجتماعی که بر فرد اثر می گذارند بی اعتنا می باشند. آنها بر متغیرهای فردی مانند افکار، باورها، احساسات و رفتارها تمرکز می کنند. تمام تلاش آنها تغییر فرد می باشد. واقعیت این است که انسان ها تنها نیستند و با محیط خود به طور مداوم رابطه دارند. «من فردی» یا فردیت توصیف درستی از وضعیت فرد به دست نمی دهد. انسانها به طور دائم از لحظه تولد و حتی قبل از آن با محیط اطراف خود در ارتباط هستند. به هیچ وجه نمی توان فرد را بدون تعامل با بافت اطراف تصور نمود. به همین جهت مفهوم من در دیدگاه ارتباطی یک چالش اساسی است. تجارب جدید نشان میدهند که فردیت به طور زیادی به روابط فرد با محیط پیرامون او وابسته است. برای توصیف این واقعیت از مفهوم «بودن در رابطه که استفاده می شود (اگبوناياه ۱۹۹۴). انسان فقط دارای یک من تاریخی نیست بلکه تجربیات گذشته او با زمینه های فرهنگی و اجتماعی ترکیب می شوند و هویت ویژه ای را ایجاد می کنند. براساس آموزه های سنتی مشکلات مراجعین، مربوط به خود آنهاست و مشاور تلاش می کنند تا تاریخچه اکتساب و تقویت این رفتارهای اختلال آمیز کشف شده و برنامه هایی نیز برای خاموشی با یادگیری های جدید اجرا شود. ولی در مشاوره مبتنی بر بافت، من در رابطه با محیط اطراف معنی پیدا می کند. مشکلات نیز در این چهارچوب تعریف می شوند. آنها نشانه ای از ارتباطات فرد با محیط اطراف می باشند. این دیدگاه به مراجعین کمک میکند تا: | ١. خود را به صورت جدید در ارتباط با بافت اطراف تعریف کنند. ۲. توانایی ها و ویژگی های این بافت را شناسایی کنند. ٣. توانایی خود را از طریق ایجاد رابطه با بافت اطراف افزایش دهند.