و از احساسات افراد نسبت به انجام آن و میزان درآمد آنها اطلاعات درست یا نادرست کسب می کنند. این آشنایی زمینه اشتعال فکری کودک با مشاغل می شود و عواطف حاصل از آنها موجب علاقمندی به بعضی از آنها و یا دور شدن از آنها می شود و مسیر شغلی آینده فرد را طرح ریزی می کند. البته به نظر متخصصان شعلی، کودک تا پایان سال سوم دبستان به صورت تخیلی با مشاغل ارتباط برقرار میکند و از کلاس چهارم به بعد است که بین واقعیت و تخیل فرق گذاشته و می تواند به صورت واقع بینانه به مشاغل فکر کند. آموزش های شغلی از همین زمان شروع می شود. اهداف کلی راهنمایی شغلی در این دوره به شرح زیر می باشد ۱. آشنایی گسترده با مشاغل مختلف ۲. آگاهی نسبت به اهمیت و ارزشمندی همه مشاغل و ضرورت آنها برای بقاء جامعه و ایجاد نگرش مثبت در مورد آنها در این بخش راهنمایی شعلی باید به کودکان کمک کند تا از تقسیم بندی های آسیب زایی که مشاغل را به دو دسته خوب و بد طبقه بندی می کنند اجتناب کند. معمولا مشاغلی که نیاز به کار فکری دارند و مشاغل دولتی در دسته مشاغل خوب و مشاغلی که نیاز به فعالیت بدی دارند در دسته مشاغل بد قرار می گیرد. ٣. ایجاد نگرش مثبت در مورد کار کردن به طوری که کار کردن جزء ارزشهای دانش آموز محسوب شود و تنبلی و کم کاری ضدارزش قلمداد شود ۴. کمک به دانش آموزانی که بعد از پایان این دوره ترک تحصیل می کنند تا بتوانند برای خود شغلی انتخاب کنند. ارائه اطلاعات شغلی ابزاری برای رسیدن به اهداف راهنمایی شغلی می باشد. به نظر هاپاک ارائه اطلاعات شغلی در دوره دبستان نتایج زیر را به دنبال دارد (اردبیلی، ۱۳۷۴). - دانش آموز را با جامعه و مردم آشنا می کند و در آنها اطمینان و امنیت خاطر ایجاد می کند. - حس کنجکاوی کودکان را ارضاء می کند. افق شغلی کودک را گسترش می دهد.