کار بر روی شرطی سازی و یادگیری از آزمایشگاههای تجربی حاصل شده که در آن پژوهش های پایه بر روی غیرانسان انجام می شد (برای مثال پاولف، ۱۹۲۷، اسکینر، ۱۹۳۸؛ ثرندایک، ۱۹۳۱)، که در تقابل با نظریه های تحلیلی غالب آن زمان بود. مقدار قابل توجهی از دانش ما در مورد اینکه چگونه یادگیری حاصل میشود و شرایطی که تحت آن برخاسته و حفظ می شود در سنت رفتاری توسعه یافته است، اما هدف کاربرد نهایی آن برای انسان بوده است (اسکینر، ۱۹۴۸، ۱۹۵۳، ۱۹۵۷). برای مثال، مجله ای مانند تحلیل رفتار کاربردی به طور انحصاری بر این موضوعات تمرکز می کند، گواه آن اولین اظهارنظری است که در شماره اول این مجله منتشر شده: کاربرد رفتار تحلیلی عبارت است از فرآیند کاربرد اصول تجربی رفتار برای بهبود رفتارهای خاص، و همزمان ارزیابی اینکه آیا هیچ تغییر ذکر شده ای در واقع قابل انتساب به فرآیند کاربرد است یا نه - و اگر هست، مربوط به چه بخش هایی از آن فرآیند است (بائر، وولف و ریسلی، ۱۹۸۶، ص ۹۱). جابه جایی از تحلیل رفتار به یک نوع قابل کاربرد درمان که بعدا به وجود آمد رفتار درمانی نامیده می شود. این کار تا حد زیادی کاربرد مستقیم اصول رفتاری برای موضوعات دارای اهمیت بالینی بود. به عنوان مثال، ولپی (۱۹۶۹) در جایی نوشت: «رفتار درمانی، یا درمان شرطی عبارت است از کاربرد اصول ایجاد شده تجربی یادگیری به منظور تغییر رفتار ناسازگارانه است» (ص. Vii). موضوع مهم بالینی در اینجا عبارت است از رابطه مستقیم بین اصول رفتاری که تا حد زیادی در آزمایشگاه کشف و پالایش شده و استفاده از این اصول در زمینه های کاربردی است.


موضوع پیشنهادی روانشناسی :

بررسی اثر بخشی رفتار درمانی بر سازگاری زناشوئی و تنظیم هیجان در ...