١. عوامل بیولوژیکی: از سؤالات مطرح انسان همیشه این بوده است که چرا به گونه ای خاص احساس، فکر و عمل می کند. به منظور یافتن پاسخ این سؤال نظرات متفاوتی ارائه شده است به عنوان مثال رنه دکارت فیلسوف معروف معتقد بود انسان به عنوان یک موجود زنده مانند ماشین عمل می کند. یعنی تحریکات از محیط گرفته و به هر کدام پاسخی مشخص ارائه می دهند امروزه این ایده بسط داده شده و نقش اعصاب و سلول های عصبی در بروز رفتار آشکارتر شده است. یافته های تحقیقات حاکی از این است که انسان به مدد سیستم عصبی و فیزیولوژیکی که دارد به بعضی از محرکها توجه کرده و سپس احساس و ادراک میکند. این احساسها و ادراکات افکار را شکل داده و افکار هیجانات را به دنبال می آورد. از دید الیس نیز برخی از اختلالات روانی ارثی بوده و ریشه های فیزیولوژیکی دارند بیماری اسکیزوفرنی که در طی آن فرد تماس خود را با جهان واقعی قطع می کند نمونه ای از این موارد است. همچنین او معتقد است افراد گرایشهای درونی و داتی در استفاده از شیوه های خاص برای حل مشکل دارند. حتی اگر این شیوه ها منجر به اضطراب بیشتر و بدتر کردن شرایط پشود. اینکه انسان شیوه های منطقی یا غیر منطقی را برای حل مشکل برگزیند تابع محیط خانوادگی و فرهنگی اوست (وستین، ۲۰۰۰). بنابراین شیوه های مذکور با تعامل گرایش های درونی، محركات محیطی و وقایع گذشته برگزیده شده و معز بر اساس آنها فرمان به فعالیت می دهد. مغز انسان دو وظیفه برعهده دارد. ۱. هدایت اعضای درونی و فرمان دادن به فعالیت آنها به طور دائم و غیرارادی. ۲. فرمان به اعضا برای حرکت و عمل که بر اساس محرکات محیطی صورت می گیرد. محرکات محیطی و آنچه تاکنون فرد آموخته است در نحوه دستور معز به اعضا که امروزه از آن تحت عنوان عملکرد یا رفتار یاد می کنند مؤثر است (کارلسون ۱۹۹۳). اليس معتقد است انسان می تواند شیوه هایی که سلامت روانی به همراه دارد و موجب رفتار مؤثر، مناسب و منطقی می شود بیاموزد اما به سبب تمایل فطری به ایجاد آشفتگی روانی و عدم تمایل به انتخاب راههای جدید و ترس از تغییر افکار، افکار غیرمنطقی را به خود تلقین می کنند (ننان، ۲۰۰۰) الیس می گوید من هنوز از این واقعیت متعجبم که چرا افراد گرایش قوی برای مضطرب ساختن خودشان و بدتر ساختن شرایطشان دارند و چرا آنها استعدادی قوی برای از بین بردن هوشیاری و طولانی تر کردن تکیه بر عقاید فکری اشتباهشان دارند (شارف، ۱۳۸۱، نقل از اليس). او در ادامه می گوید «افراد گرایش فطری قوی برای آزار رساندن و آسیب زدن به خود از طریق افکار غیرمنطقی درون خود را دارند»


موضوع پیشنهادی روانشناسی :

بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری الیس بر افسردگی و کاهش اختلالات بیماران اسکیزوفرنی