ریشه های این فرضیه را می توان در نظریات مختلف جستجو کرد. یکی از این نظریات به افلاطون اختصاص دارد که گفته است شاعران از بدو خلقت گرفتار جنون بودهاند و نظریه دیگر، عقاید فروید در زمینه ریشه های عصبی خلاقیت در تفکر فرایندهای اولیه است. طبق این نگرش، فرایندهای تفکر افراد اسکیزوفرنیایی با افراد خلاق و بنام مورد قیاس قرار گرفته است. بطوریکه تفکر اسکیزوفرنیایی را در قرابت با تفکر فرایندهای نخستین قلمداد می کنند. امیل کریپلین در نگرش متفاوت و تأثیرگذار خود، که در سایت کلاسیک جنون افسردگی آور و شیدایی مطرح می شود، این فرض را پیش می کشد که ممکن است شیدایی باعث دگرگونی هایی در فرایندهای تفکر شود و این دگرگونیها به بیشتر شدن خلاقیت تفکر می انجامد.

به عنوان مثال در اختلالهای خلقی دوقطبی و یا اختلال های عاطفی دوقطبی شخص دچار افسردگی شیدایی و یا ادواری خویی میشود. در حالت ادواری خویی، دورانی از حالت های روحی کاملا شادمانه (شیدایی و یا به نسبت کمتر، شیدایی خفیف) و افسردگی (یا به نسبت کمتر افسرده خویی) صورت می گیرد. در حالت شیدایی فرد خود را کاملا شاد و پرانرژی احساس کرده و بدون تأمل وارد فعالیت هایی می شود که احتمالا عواقب منفی را در پی دارد، مانند: سرمایه گذاریهای نامعقول و یا گرفتاریهای عاطفی. در افسردگی بالینی یک حالت منفی در شخص غالب است که با احساسات بی ارزش بودن و گاهی اوقات افکار مربوط به خودکشی آمیخته است. در افسردگی شیدایی، دورانی از حالت شیدایی کامل و افسردگی صورت می گیرد، در حالی که در ادواری خویی (به صورت تحت اللفظی تغییر حالات) یک اختلال خفیف تر باعث یک دوران بین حالت شیدایی خفیف و افسرده خویی می شود.


موضوع پیشنهادی پایان نامه روانشناسی :

رابطه افکار خلاقانه با دگرگونی های فکری و آسیب های روانی در دانشجویان ...