چرا که شواهد قریب به یقین و مبرهن وجود دارد که نشان میدهند کفایت اجتماعی این کودکان اگر نتوانیم بگوییم در سطح عالی قرار دارد، حداقل می توان گفت در سطح خوبی است. با این وجود، تحقیقات نشان می دهند کودکانی که تیزهوش و فوق العاده تیزهوش هستند، مشکلات بیشتری با همسالان خود دارند. در مقایسه با کودکانی که هوش نسبی دارند. با فراتر رفتن توانایی کودک از سطح متوسط، متعاقبا هم مشکلات اجتماعی و هم مشکلات سازگاری عاطفی در آنها پدیدار می شود. با اینکه این مسئله در مورد تعداد کمی از کودکان تیزهوش صدق می کند اما ذکر این نکته حائز اهمیت است که تشخیص تیز هوشی به طور طبیعی امری یک دست نبوده بلکه با توجه به درجات مختلف تیز هوشی به نظر می رسد تشخیص آن نیاز به بررسی زمینه های مختلف است. اکثر کودکان تيزهوش دارای مهارت های اجتماعی هستند و مشکلات آنها در زمینه هماهنگی رشد اجتماعی با رشد عاطفی آنهاست و رشد نامتقارن صورت می گیرد. از این رو در مورد کودکانی که تشخیص دو گانه دریافت می کنند، تحقیقات زیادی انجام نشده است.

کودکانی که در حال حاضر به آنها کودکان استثنایی دوگانه" می گویند. تحقیقات نشان میدهد که این کودکان مشکلات اجتماعی جدی تری دارند و با مشکلات رفتاری و سازگاری نیز مواجه هستند. ناهماهنگی میان توانایی و مهارت های یادگیری یا رفتاری هم برای کودک و هم برای والدین آنها بسیار مشکل زا است. پرورش و تربیت، برای بسیاری از والدین کودکان تيزهوش امری مشکل است بخصوص برای والدینی که کودکانشان هم تیزهوش هستند و هم دچار مشکلات روانی برونزاد هستند، مشکلات تربیتی بیشتر و بیشتر است. ارزیابی و تشخیص تیزهوشی زمینه ای است که به همه مسائلی که گفته شد مربوط می شود. بسیاری از نظریه پردازان و روانشناسان امروز از خلاقیت و توانایی بالایی در ارزیابی تیزهوشی برخوردارند. با این حال بررسی توانایی ها امری دشوار می باشد زیرا کودکان تیزهوش و فوق العاده تیزهوش به دلیل هوش سرشار و پویایی که دارند، مدیریت کردن و در نظر گرفتن توانایی های فوق العاده آنها دشوار است.


موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :

رابطه بین مشکلات عاطفی و اجتماعی با خلاقیت کودکان تیزهوش