ارتباطات مکانی نیز باید درست با همان وضوح درگیر شوند. رویکرد ما پرداختن نخست به دوره نوزادی است که بر رسیدن و چنگ زدن و سپس تحرک و جابجایی، متمرکز است. سپس به مسائل تحول حرکتی و تحرک و جابجایی در دوره ی پس نوزادی می رسیم. سرانجام بطور خلاصه به پدیده ی رفتارهای کلیشه ای در کودکان دارای آسیب های بینایی می پردازیم. نوزادی رسیدن و چنگ زدن: تمرکز ما بر شیوه ای است که در آن نوزاد به اشیا می رسد و آنها را می گیرد. این فعالیت ها بطور آشکار به کنترل فیزیکی ساختمان عضلانی بستگی دارد. اما علاوه بر آن پیش نیاز اصلی برای این رفتارها، پردازش کافی اطلاعات ادراکی است که از اشیا نشات می گیرد؛ چه آن محرک از طریق حس شنوایی، بینایی، لمسی دریافت شده باشد و چه حتی حس بویایی برای نوزادان بینا نقطه ی عطف عمده در این تحول، بطور معمول حدود چهار تا پنج ماهگی رخ می دهد. یعنی زمانی که نوزاد رسیدن به اشیای جالبی را آغاز می کند که دیده شده اند. رسیدن به اشیایی که فقط شنیده می شوند، معمولا بعد پدیدار می شود؛ یعنی در یک سوم پایانی سال نخست زندگی (فریدمن، ۱۹۷۱، فریدمن، فاکس - کولندا، مارجيلث و میلر، ۱۹۶۹). شرایط برای نوزادان دارای آسیب های بینایی چگونه است؟ رفتارهای دستی: شواهد با توجه به دو شاخص عمده مرکب است؛ فعالیت خط میانی با دو دست و رسیدن به اشیاء فرایبرگ (۱۹۷۷) تاخیرهایی را در آغاز فعالیت نوزادان نابینا با دو دست مشاهده کرد، با تذکر این نکته که تا ۳ ماهگی دستان نوزاد بینای معمولی در تعامل خط میانی درگیر هستند و اینکه تا پنج و نیم ماهگی نوزاد می تواند شئ را از دستی به دست دیگر انتقال دهد. در این دوره ی سنی نوزادان نابینای فرایبرگ فقط برخوردهای تصادفی خط میانی دست را نشان دادند و تا چند ماه بعد هیچ هماهنگی از فعالیت های در دست نمایش ندادند. با این حال دیگر شواهد متناقض هستند.


موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :

بررسی نقش واسطه ای مهارت های حرکتی در رابطه میزان رشد و سلامت جسمی و روانی کودکان ...