اغلب دانش ما در این زمینه از نظریه های پژوهشی، مکالمات روزمره، و گزارش های رسانه ای ناشی می شود و این عوامل همه بر دریافت ما از مساله بزه دیدگی کودکان تأثیر دارند (وارنر ۲۰۰۰). همچنین، ممکن است رسانه ها بنا به نفع خود باعث شوند مساله تجاوز در شکل جنسی در ذهن عموم بزرگ تر شود، زیرا این مساله به از بین رفتن معصومیت اخلاقی منجر می شود که امری با ارزش در کودکان محسوب می شود، هر چند که گاه همین معصومیت بیش از حد و نبود آگاهی است که کودک را آسیب پذیر می کند (گیشنز ۱۹۹۸). رسانه ها گاه تمایل دارند مساله تجاوز توسط غریبه ها را غلو شده جلوه دهند تا دیدگاهی مصنوعی نسبت به خانواده امن و خیابان های نا امن ایجاد نمایند (ساراگا ۲۰۰۱) . به علاوه، موضع فعلی در جامعه رو به سالخوردگی امروز نیز باعث نگرانی بیشتر نسبت به مراقبت از کودکان و ماهیت خطرات متوجه آنان گشته است (جنکینز، ۱۹۹۸).

بنابراین درک این مساله که بیشتر تجاوزات جنسی به کودکان در خانه رخ می دهد، مساله ای بغرنج برای عموم و نیز رسانه ها به شمار می رود. اگر چه در مطالعات علمی مساله بزه دیدگی کودکان از بخش خطر غریبه ها به بخش خطر زنای با محارم منتقل شده است، و این مساله باعث جابجایی این مساله از «حیطه عمومی به حیطه خصوصی» گشته است مکینتاش ۱۹۸۸)، اما هنوز هم ساده تر آن است که تجاوزگران را فردی غیر خودی و متفاوت با افراد آشنا جلوه دهیم! متهم کردن تعدادی بچه باز کم شمار که توسط رسانه ها به أن دامن زده می شود، نشان می دهد که این افسانه ها در جامعه مدرن تکنولوژیک ما نیز ادامه دارد و به چیزی می انجامد که شوالتر از آن با عنوان داستانهای تشنج زا یاد می کند. روایت فرهنگی تشنج زایی که من آن را داستان های تشنج زا می نامم، به سرعت و به شکل غیر قابل کنترلی در رسانه ها، ارتباطات، و ایمیل منتشر می شوند (شوالتر .(۵ ،۱۹۹۷


موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :

بررسی اثربخشی آموزش مراقبت از خود بر موفقیت تحصیلی و هوش فرهنگی کودکان مقطع متوسطه اول