بارنت (۱۹۸۴) کودکانی را در اولین روز کودکستان بر اساس سطح اضطرابشان ارزیابی نمود. او دریافت کودکانی که قادر بودند با آزادی به بازی بپردازند، در مقایسه با کودکانی که صرفا مجبور بودند به داستان ها گوش دهند سطح اضطراب پایین تری داشتند. این پژوهش بر این دیدگاه صحه می گذارد که بازی به کودکان کمک می کند تعارضات و اضطراب هایشان را حل و فصل کنند. مشکل دیبز ، پسربچه ای پنج ساله که آشفتگی رفتاری بالایی از خود بروز می داد، اهمیت بازی را در حل مسائل نشان میدهد (آکس لاین، ۱۹۴۷). دیبز به دلیل آشفتگی رفتاری اش به آکس لاین ، روان شناس بالینی و متخصص در زمینه درمان با بازی ارجاع داده شد. والدینش فکر می کردند او احتمالا از آسیب مغزی رنج می برد.

آکس لاین به منظور یافتن دلایل عاطفی برای آشفتگی رفتاری دیبر، بازی او را به دقت رصد نمود. دیپز معمولا با عروسک هایی بازی می کرد که نشانگر خانواده اش بودند و در یک مورد وخیم، او عروسکی را که نشانگر پدرش بود در زیر شن دفن کرد. تعبیر این مسئله خصومت او علیه پدرش بود. اکس لاین توانست به وسیله روان درمانی از مشکلات و تعارضات دیبز پرده بردارد. در نتیجه، ارتباط دیبز با والدینش و همین طور رفتارش در مدرسه بهبود یافت. ضریب هوشی دییز پس از روان درمانی مورد بررسی قرار گرفت و نمره او در زمره ۱٪ بالای جمعیت بود و تا آن زمان مشکل عاطفی دیگری نداشت. اسلون (۱۹۹۹) در نیویورک بررسی نمود که آیا می توان با استفاده از بازی درمانی رفتار پرخاشگرانه را در کودکان کاهش داد. نتیجه مثبت بود. این بررسی نشان داد که بازی درمانی در کاهش رفتارهای پرخاشگرایانه کودکان مؤثر است.


موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :

مقایسه اثر بخشی بازی درمانی و هنر درمانی بر کاهش اضطراب و افزایش مهارت حل مسئله و سازگاری فردی در کودکان دوره اول ابتدایی شهر ...