وقتی بزرگتر شدید یکی از اولین کلماتی که آموختید و ادا نمودید کلمه "نه "بود. این روشی برای گفتن یا حرف زدن است، "من اکنون می توانم استدلال عقلی را آغاز کنم و تصمیمات شخصی ام را بگیرم." این امر راهی برای پایه گذاری استقلال به عنوان فردی واحد و بی همتا می باشد. برای کودک نوپا، در برخی از اوقات منفعل بودن، داشتن رفتار پرخاشجويانه نسبت به دیگران، بیان آزادانه احساسات و "نه "گفتن بدون احساس گناه یا بد خواهی، امری خود بخودی و طبیعی است. آیا وقتی کودکی خردسال بودید به خاطر گفتن "نه "سرزنش شدید؟ به شما گفته شد این رفتار بی ادبانه است. ممکن است احساسات دیگران را خدشه دار کند؟ محبوبیت شما را کاهش میدهد؟ آیا ممکن است این مسئله با چرایی این امر که شما امروزه در گفتن کلمه "نه" با مشکل مواجه هستید مرتبط باشد؟ در دوران رشد اولیه مان ما با افراد و رویدادها شرطی شدیم، و خیلی زود با این وضعیت سازگار شدیم که والدین یا دیگر بزرگسالان مسئول در آموزش اجتماعی خود را خشنود سازیم، به ما گفته شد چه چیزی خوب و چه چیزی بد است؛ چه کاری را باید انجام دهیم و چه کاری را نباید انجام دهیم. اغلب اوقات یکی از بهترین علایق کودکان خشنود سازی یا تسلیم شدن در برابر دیگران است چراکه معمولأ رفتار خوب از طریق لبخند و توجه بزرگترها پاداش داده می شود. همچنین در بعضی مواقع رفتار بد هم به نوعی، توجه یا پاداش خود را می گیرد. برای مثال فرد با خود فکر می کند، اگر نتوانم به هر طریقی توجه او را جلب کنم، فریاد می زنم، اشیاء را پرت می کنم یا نعره میزنم. هر توجهی حتی توبیخ شدن بهتر از نادیده گرفته شدن است. شما می توانید ببینید که چگونه الگوی منفعلانه / پرخاشجویانه توسعه می یابد و چطور به عنوان یک فرد بزرگسال به درون رفتارهای انطباقی می رویم تا خواسته هایمان را برآورده کنیم و صلح و آرامش را حفظ کنیم یا نیازهای دیگران را رفع کنیم و اغلب این امر به قیمت آسیب به بهزیستی خودمان تمام می شود.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
رابطه بین سبک های فرزند پروری با سازگاری اجتماعی و مهارت های زندگی در کودکان در ...