اگر آنها دارو مصرف کرده و مشکلاتشان تحت کنترل و نظر پزشک است، تأثیر منفی آنها روی کودکان ممکن است زياد قابل توجه نباشد. از طرف دیگر، این اختلالات رفتار طبیعی را بسیار مشکل می سازد و تربیت فرزندان را مختل می کند. اسکیزوفرنی هم مانند افسردگی در خانم های باردار منجر به افزایش خطر ابتلا به این اختلال برای نوزادان می شود. مادرانی که اسکیزوفرنی دارند، مانند مادران افسرده، نسبت به فرزندان خود هیچ احساس مسئولیت نمی کنند. علاوه بر آن توهمات والدین اسکیزوفرتی باعث میشود که ناخواسته به کودکانشان آسیب برسانند. برای مثال، ممکن است یک ولی متقاعد شود که همه غذاها يجز برنج، مسموم هستند و ممکن است مواد مغذی را از کودک خود دریغ کرده یا اینکه کودک خود را از مدرسه بیرون بیاورد تا او را سالم نگهدارد که این کار باعث تنهائی و انزوای کودکش خواهد شد. به یاد داشتن این نکته مهم است که مشکلاتی که توسط این اختلالات به وجود می آیند اگر یک سیستم خوب حمایتی در نزدیکی کودک وجود داشته باشد، برای او خطر جدی محسوب نمی شود. اگر مادری اسکیزوفرنی داشته باشد اما قلميل هائی در نزدیک او باشند که او را حمایت کنند، فرزندان آن مادر از شبکه سلامت برخوردار بوده و بهتر رفتار می کنند تا اینکه چنین مادری با فرزندانش دور از چنین فامیل ها با دوستانی زندگی کنند. گاه اوقات، دیگر اعضای فامیل تأثیراتی منفی می گذارند که در چنین مواردی، اگر سیستم حمایتی دوستان خوب او در مدرسه یا همسایگان معتمد باشند، به کودک آسیبی نمی رسد اختلال دوقطبی بیماری های زیر را ناشی می شود.

افسردگی شدید، احساس خوشی مضاعفه و احساس عصبانیت شدید. هنگامی که به مطالعاتی نگاه می کنیم که تأثیرات منفی بیماری والدین را روی کودکان بررسی می کنند، به نظر می رسد که این اختلال جزو قوی ترین و تعیین کننده ترین نوع اختلالات باشد. کودکانی که والدین دوقطبی دارند، سه برابر بیشتر از بقیه کودکان در معرض خطر ابتلا به بیماری های روانی هستند. اگر غیر قابل پیش بینی بودن شديد والدين دوقطبی را بررسی کنید، نکتهي بالا کاملا معقول به نظر می رسد. اگر این اختلال درمان نشود منجر به رفتاری می شود که به هیچوجه قابل کنترل نخواهد بود، در مسائل جنسی اصلأنمی توان آنها را کنترل کرد و به شدت هم از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند و به دنبال آن زمانی فرا می رسد که کاملا بی احساس، بی توجه و گرفته خواهند بود. سپس، زمانی هم می آید که چنین والدینی طبیعی بوده و رفتارشان نیز مناسب است. بنابراین، کودکان چنین والدینی هرگز نمی دانند که چه چیزی را باید انتظار داشته باشند، و حتی نمی توانند نقش مراقبت از والدین و منزل را نیز به خوبی ایفا کنند، چون گاه اوقات والدین خوب هستند و از اینکه کودکان عهده دار کارهای آنها شوند، ناراحت می شوند.


موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :

مقایسه افسردگی و اضطراب و عملکرد تحصیلی کودکان دارای مادران افسرده و مادران عادی در ...