برای مثال برخی از کودکان بر این پندارند که عبور کردن از زیر یک نردبان همراه با بدبیاری و بدشانسی بوده و یا اینکه اگر در جریان عبور از عرض یک خیابان پر ترافیک نفس خود را حبس کنند در آن صورت عبور موفقی را تجربه می کنند واقعیت این است که این باورهای خرافی نه تنها در ظرف چند هفته و یا چند ماه خود به خود برطرف می شود بلکه کودک با دوستانش درباره این ذهنیات مزاح و شوخی می کند. این در حالی است که ترس ها و آئین های رفتاری وسواس بنیاد، نه تنها به سادگی از ذهن فرد پاک نمی شود بلکه کودک به هیچ وجه نمی تواند درباره این ترسها و ذهنیات با همسالانش تبادل نظر و گفتگو کند چون کودک شدیدا از مسخره شدن می ترسد. باورهای خرافی نه تنها در کودکان شایع است بلکه بزرگسالان زیادی نیز به این نوع باور باورمند هستند لذا بدین علت است که در برخی از کوچه ها و ساختمان ها هنوز هم پلاکی با شماره ۱۳ به چشم نمی خورد. همینطور بسیاری از مردم و فرهنگ ها رویت یک گربه سیاه را بدشگون می دانند با توجه به این واقعیت، حال که یک آدم بالغ به چنین خرافاتی باورمند است ما چه توقعی از کودکان می توانیم داشته باشیم. خیر، شما به هیچ وجه نباید ذهن مشغول خرافات نرمال کودک باشید چون کودک به اساس جادویی اندیشی و قدرت جادویی معتقد است لذا بدین علت است که در سرتاسر جهان استقبال گسترده ای از فیلم ها و کتاب های هری پاترا به عمل آمده است اما شما باید نگران خرافات وسواس محور باشید چون این ذهنیات از زمین تا آسمان با خرافات طبیعی تفاوت دارد اولین وجه تمایزش این است که خرافه نرمال سبب کاهش سطح اضطراب می شود. این در حالی است که خرافه غیر طبیعی بر ابعاد اضطراب شخص می افزاید، دومین فرق این دو در این است که منشاء و خاستگاه یک خرافه طبیعی باورهای قومی و فرهنگی است این در حالی است که خرافه زدگی یک بیمار وسواسی خودساخته است. همینطور بر خرافات نرمال فواید و امتیازات چندی مترتب است این در حالی است که ذهنیات و اوهام وسواسی سبب از کف رفتن امکانات مادی و معنوی فرد می شود.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
بررسی مقایسه ای رابطه باورهای خرافی با اختلال وسواسی در کودکان و بزرگسالان در ...