این امر تعادل روحی و روانی بسیاری را برهم زد.
از این رو متخصصان و اندیشمندان به منظور برگرداندن این تعادل بهداشت روانی را مد نظر قرار دادند.
این امر در توسعه علم مشاوره نقش بسزایی داشت.
از اولین کتاب هایی که در این زمینه به رشته تحریر درآمد با عنوان «ذهنی که خود را یافت» توسط بیرز به چاپ رسید.
این کتاب لزوم مطالعه دقیق فرد برای شناخت اختلالات رفتاری و روانی را مطرح کرد.
بعدها روان شناسان تحت تأثیر ایده های فروید اهمیت تجارب سال های اولیه زندگی را در تکوین تعادل روانی مورد تأکید قرار دادند (شرتز، رواستون، ۱۹۷۴).
به تدریج تحقیقاتی به منظور سنجش وضعیت روانی افراد و گروه ها انجام گرفت و مراکزی به منظور شناسایی علل اختلالات رفتاری و روانی و بررسی تاریخچه زندگی فرد تأسیس شد.