به دلیل معیارهای ناامید کننده ای که در سال های اخیر توسط بسیاری از دانش آموزان به دست آمده است، در برخی کشورها به جای به کارگیری روش هایی که مبتنی بر درک شخصی، سبک یا رجحان معلمان بوده اند، تقاضاهایی برای انتخاب روش های تدریس صورت گرفته است که اثربخشی شان، با دقت مورد ارزیابی قرار گرفته اند (مثال، ۲۰۰۵ ،DEST: مورن ۲۰۰۴). تاکید اخیر بر اهمیت ارزیابی اثربخشی روش های تدریس، قبل از آنکه برای کاربرد گسترده در مدارس انتخاب شوند نه تنها برای روش های مورد استفاده در اهداف آموزش عمومی، بلکه برای روش های مورد استفاده در اقدامات درمانی هم به کار می روند . در گذشته، بعضی از مربی ها، معتقد بودند که رویکردهای سازنده نگر دانش آموز محور مانند روشهای فعالیت، کار پروژه ای، یادگیری مبتنی بر منبع، ریاضیات اکتشافی و رویکرد زبان کامل برای سواد آموزی، برای دانش آموزان دارای نیازهای ویژه آموزشی، بیشتر توصیه شده است .این رویکردها، غالبا بر تعامل اجتماعی بیش از تسلط بر محتوای برنامه درسی تاکید دارند و تصور می شود که با تفاوتهای میان دانش آموزان، بیشتر سازگار باشند. اما شواهد تحقیقاتی از این دیدگاه، حمایت چندانی نمی کنند (سوانسون و دشلر ۲۰۰۳ وان و همکاران، ۲۰۰۰). رویکردهای دانش آموز محور بیشتر مستلزم توانایی یادگیری خلاقانه، پایدار و مستقل هستند که اغلب دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری این توانایی ها را ندارند.
موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی :
مقایسه مشکلات یادگیری و علاقه به یادگیری در روش های تدریس دانش آموز محور و روش های تدریس معلم محور در ...